English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to sell dearly U گران فروختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
marketed U فروختن
market U فروختن
undercuts U فروختن
undercut U فروختن
hawks U فروختن
sell-outs U فروختن
hawk U فروختن
hawked U فروختن
markets U فروختن
selling U فروختن
monger U فروختن
sell U فروختن
sell out U فروختن
sell-out U فروختن
sells U فروختن
turn over <idiom> U فروختن
realize U فروختن
realizing U فروختن
realizes U فروختن
realized U فروختن
vend U فروختن
realising U فروختن
realises U فروختن
to place on the market U فروختن
to put on the market U فروختن
realised U فروختن
slaughters U به زیان فروختن
remainder U باتخفیف فروختن
to save bot cash U نقد فروختن
resell U دوباره فروختن
slaughter U به زیان فروختن
slaughtered U به زیان فروختن
resold U دوباره فروختن
sell on credit U نسیه فروختن
resells U دوباره فروختن
reselling U دوباره فروختن
to sell short U سام فروختن
sell off U یکجا فروختن
undersell U ارزان تر فروختن
to sell U عمده فروختن
sell for cash U نقد فروختن
to sell U یکجا فروختن
sell by auction U به مزایده فروختن
sell like hotcakes <idiom> U سریعا فروختن
to sell by retail U خرده فروختن
forward sale U نسیه فروختن
to sell off U ارزان فروختن
to sell or pat up at a U بمزایده فروختن
credit sale U نسیه فروختن
at a great penny worth U گران
dearly U گران
sumptuous U گران
pricey U گران
overpriced U گران
dears U گران
dearest U گران
dearer U گران
dear U گران
expensive U گران
heaviest U گران
heavy U گران
onerous U گران
costliest U گران
costly U گران
heavies U گران
heavier U گران
costlier U گران
wholesale U بصورت عمده فروختن
retail U بصورت جزئی فروختن
sells U فروختن بفروش رفتن
regrate U یکجاخریدن وخرده فروختن
to deal in futures U کالایاسهام پیش فروختن
sell U فروختن بفروش رفتن
to sell at a loss U بضر یا زیان فروختن
To sell something at a loss. U چیزی را باضرر فروختن
selling U فروختن بفروش رفتن
stingy U گران کیسه
deluxe U مجلل گران
dear bought U گران خرید
big ticket U گران قیمت
valuable U گران بها
high interest U بهره گران
high U سخت گران
high money U پول گران
high priced U گران بها
high value U گران قیمت
too expensive <adj.> U بسیار گران
endears U گران کردن
natatores U شنا گران
highs U سخت گران
massive U گران کوه
massively U گران کوه
dearest U گران کردن
dearer U گران کردن
dear U گران کردن
priceless U بسیار گران
expensively U گران بها
overpriced <adj.> U بسیار گران
dears U گران کردن
be too dear U گران بودن
endear U گران کردن
highest U سخت گران
endeared U گران کردن
sell-outs U یکجا فروختن خیانت کردن
hawk U جار زدن و جنس فروختن
hawked U جار زدن و جنس فروختن
hawks U جار زدن و جنس فروختن
sell out U یکجا فروختن خیانت کردن
to bring to the hammer U هراج کردن بهراج فروختن
sell-out U یکجا فروختن خیانت کردن
highs U وافر گران گزاف
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
It is too expensive. خیلی گران است.
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
not too expensive U خیلی گران نباشد.
worth a kings ransom U بسیار گران بها
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
highest U وافر گران گزاف
viscosity U قوام گران روی
This is really expensive ! U این چه گران است !
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
high U وافر گران گزاف
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
overburden U گران بار شدن
exclusive U منحصر بفرد گران
prohibitory U گران جلوگیری کننده
prohibitive U گران جلوگیری کننده
dear bought U گران تمام شده
sell off U ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
sell up a debtor U دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
slow moving U کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclosed U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose U فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots U فال فال فروختن
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
to sell in lots U تیکه تیکه فروختن
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com