Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
absolute viscosity
U
گرانروی مکانیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
U
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
internal friction
U
گرانروی
viscosity
U
گرانروی
flow resistance
U
گرانروی
dynamic viscosity
U
گرانروی مطلق
kinematic viscosity
U
گرانروی سینماتیکی
limiting viscosity number
U
گرانروی ذاتی
intrinsic velocity
U
گرانروی ذاتی
logarithmic viscosity number
U
گرانروی درونی
inherent viscosity
U
گرانروی درونی
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
viscosity breaking
U
گرانروی شکستی
viscosimeter
U
گرانروی سنج
visbreaking
U
گرانروی شکستی
shear viscosity
U
گرانروی برشی
reduced velocity
U
گرانروی کاهیده
viscosity ratio
U
نسبت گرانروی
relative viscosity
U
گرانروی نسبی
absolute viscosity
U
گرانروی مطلق
viscosity number
U
عدد گرانروی
coefficient of kinematic viscosity
U
ضریب گرانروی سینماتیکی
baume viscosimeter
U
گرانروی سنج بومه
viscosity stabilizer
U
تثبیت کننده گرانروی
rotation viscosimeter
U
گرانروی سنج چرخشی
ostwald viscosimeter
U
گرانروی سنج استوالد
dropping ball viscosimeter
U
گرانروی سنج با سقوط گلوله
gadgets
U
مکانیکی
mechanical
U
مکانیکی
mechnical
U
مکانیکی
gadget
U
مکانیکی
forklift track
U
بیل مکانیکی
mechanicalness
U
خاصیت مکانیکی
mechanician
U
هنرور مکانیکی
mechanotherapy
U
معالجه مکانیکی
grab excavator
U
بیل مکانیکی
power shovel
U
بیل مکانیکی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
mechanical efficiency
U
راندمان مکانیکی
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
robots
U
ادم مکانیکی
robot
U
ادم مکانیکی
mechanical advantage
U
مزیت مکانیکی
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
mechanical stimulation
U
تحریک مکانیکی
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
mechanical energy
U
انرژی مکانیکی
grab bucket
U
بیل مکانیکی
dashpot
U
خفه کن مکانیکی
crane shovel
U
بیل مکانیکی
contact sweeping
U
روبیدن مکانیکی
contact mine
U
مین مکانیکی
grab crane
U
بیل مکانیکی
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
mechanical resolution
U
تراکم مکانیکی
mechanical stabilization
U
استوارسازی مکانیکی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
mechanic
U
هنرور مکانیکی
shoveling
U
بیل مکانیکی
ultrasonic
U
نوسانات مکانیکی
shovelling
U
بیل مکانیکی
shovels
U
بیل مکانیکی
mechanically
U
بطور مکانیکی
automatons
U
ادم مکانیکی
automaton
U
ادم مکانیکی
actuator
U
عملگر مکانیکی
shovelled
U
بیل مکانیکی
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
shoveled
U
بیل مکانیکی
shovel
U
بیل مکانیکی
mechanisms
U
اجزاء مکانیکی
mechanism
U
اجزاء مکانیکی
bucket
U
بیل مکانیکی
buckets
U
بیل مکانیکی
elision
U
باقوه مکانیکی شکستن
motors
U
منبع نیروی مکانیکی
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
fan blower
U
بادزن مکانیکی یاماشینی
motor-
U
منبع نیروی مکانیکی
grab bucket crane
U
جرثقیل با بیل مکانیکی
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
mechanical data processing
U
پردازش داده مکانیکی
mechanical analysis
U
تجزیه مکانیکی خاک
fractional sampling
U
نمونه گیری مکانیکی
motored
U
منبع نیروی مکانیکی
motor
U
منبع نیروی مکانیکی
power rammer
U
زمین کوب مکانیکی
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanical equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
static equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
electronic
U
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
booms
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful
U
حجم و اندازه بیل مکانیکی
boom
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
boomed
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical sweep
U
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
powered
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
rocker shovel
U
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
thermodynamics
U
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
powering
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
lever watch
U
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
inductive coupling
U
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
break down
U
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
electromotion
U
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android
U
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
selectors
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selector
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
actuator
U
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
burster
U
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
ganged
U
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
cab
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
switches
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airbrush
U
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
CD
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clapper
U
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers
U
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine
U
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
lifter
U
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
dat
U
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
arm
U
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
carriage
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
U
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
conservation
[darn]
U
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
access mechanism
U
دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bionics
U
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com