Perdic | گذشته از موعد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	expired U	گذشته از موعد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	overdue U	از موعد گذشته منقضی
Other Matches

	maturity U	موعد
	dates U	موعد
	date of maturity U	موعد
	maturity date U	موعد
	deadline U	موعد
	deadlines U	موعد
	date U	موعد
	premature U	پیش از موعد
	relevant time U	موعد مقرر
	overdue U	موعد رسیده
	date of maturity U	موعد پرداخت
	date of payment U	موعد پرداخت
	due date U	موعد مقرر
	agreed time U	موعد مقرر
	overdue U	گذشتن موعد
	defaults U	در موعد مقرر
	defaulting U	در موعد مقرر
	defaulted U	در موعد مقرر
	default U	در موعد مقرر
	to fall due U	موعد رسیدن
	maturity U	وعده یا موعد پرداخت
	schedule date U	موعد طبق برنامه
	matures U	به موعد چیزی رسیدن
	mature U	به موعد چیزی رسیدن
	due U	بدهی موعد پرداخت
	reddendum U	موعد یا مهلت پرداخت اجاره
	premature labour U	زاییمان پیش از موعد طبیعی
	date on which a bill falls due U	موعد پرداخت برات یا سفته
	fall due U	فرارسیدن موعد پرداخت دین
	the bill has come to maturity U	موعد پرداخت برات منقضی شده است
	anticipation U	سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
	cash discount U	تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
	due out U	از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
	deferred expense U	هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
	not to speak of <conj.> U	گذشته از
	not to mention <conj.> U	گذشته از
	foreby U	گذشته
	agone U	گذشته
	to say nothing of <conj.> U	گذشته از
	and certainly not <conj.> U	گذشته از
	oldest U	گذشته
	old U	گذشته
	What is past is past . what is gone is gone . U	گذشته ها گذشته
	over with U	گذشته
	let [leave] alone <conj.> U	گذشته از
	yesternight U	شب گذشته
	forepassed U	گذشته
	forepast U	گذشته
	foretime U	گذشته
	due out U	گذشته
	last a U	گذشته
	last night U	شب گذشته
	bygone U	گذشته
	spun or span U	گذشته
	gone by U	گذشته
	bypast U	گذشته
	by gone U	گذشته
	beyoned the pale U	از حد گذشته
	aside from U	گذشته از
	historical U	گذشته
	older U	گذشته
	preceded U	گذشته
	asides U	گذشته از
	aside U	گذشته از
	departed U	گذشته
	past U	گذشته
	over and above <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	what is more <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	beyond that <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	furthermore U	از این گذشته
	on top of that <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	on to <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	on top of this <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	moreover <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	in addition <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	further [moreover] <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	further on U	از این گذشته
	furthermore <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	upheld U	گذشته uphold
	outdid U	گذشته outdo
	bled U	گذشته Bleed
	the present and the past U	گذشته و حال
	the present and the past U	حال و گذشته
	the present and the past U	اکنون و گذشته
	the past tense U	زمان گذشته
	sware U	گذشته swear
	sup.latest or last U	تازه گذشته
	the preterite tense U	زمان گذشته
	the year past U	سال گذشته
	pt U	زمان گذشته
	whish U	بسرعت گذشته
	ultimo U	در ماه گذشته
	ultimo U	ماه گذشته
	stale cheque U	چک تاریخ گذشته
	aside from that <adv.> U	از این گذشته
	also [moreover] <adv.> U	از این گذشته
	additionally <adv.> U	از این گذشته
	on top of that <adv.> U	گذشته از این
	beyond that <adv.> U	گذشته از این
	what is more <adv.> U	گذشته از این
	over and above <adv.> U	گذشته از این
	on top of this <adv.> U	گذشته از این
	moreover <adv.> U	گذشته از این
	in addition <adv.> U	گذشته از این
	further [moreover] <adv.> U	گذشته از این
	forby <adv.> U	گذشته از این
	aside from that <adv.> U	گذشته از این
	also [moreover] <adv.> U	گذشته از این
	besides <adv.> U	از این گذشته
	forby <adv.> U	از این گذشته
	further [moreover] <adv.> U	از این گذشته
	forby <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	besides <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	aside from that <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	also [moreover] <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	additionally <adv.> U	به جز آن [گذشته از این]
	on to <adv.> U	از این گذشته
	on top of that <adv.> U	از این گذشته
	retrospective view [on] U	نگاه به گذشته
	beyond that <adv.> U	از این گذشته
	what is more <adv.> U	از این گذشته
	over and above <adv.> U	از این گذشته
	on top of this <adv.> U	از این گذشته
	moreover <adv.> U	از این گذشته
	in addition <adv.> U	از این گذشته
	additionally <adv.> U	گذشته از این
	last sunday U	یکشنبه گذشته
	self devoted U	از خود گذشته
	ex post U	به اعتبار گذشته
	desperado U	از جان گذشته
	by gone U	چیزهای گذشته
	by gone U	قدیمی گذشته ها
	retroactive U	معطوف به گذشته
	furthermore <adv.> U	گذشته از این
	furthermore <adv.> U	از این گذشته
	late U	تازه گذشته
	retrospect U	نگاه به گذشته
	yesteryear U	سال گذشته
	besides <adv.> U	گذشته از این
	next week U	هفته گذشته
	desperate U	از جان گذشته
	in the p U	درزمان گذشته
	last week U	هفته گذشته
	last year U	سال گذشته
	in a. to this U	گذشته ازاین
	lastmonth U	ماه گذشته
	exposed U	سر راه گذشته
	back U	عقبی گذشته
	backs U	عقبی گذشته
	retrospect U	شامل گذشته
	over- U	گذشته اضافی
	rode U	گذشته ride
	past years U	سالهای گذشته
	swore U	گذشته sweatr
	belated U	ازموقع گذشته
	over U	گذشته اضافی
	redolence U	خاطرات گذشته
	nostalgia U	حسرت گذشته
	out of date U	از تاریخ گذشته
	belatedly U	ازموقع گذشته
	past tense U	زمان گذشته
	yesterday U	زمان گذشته
	also U	گذشته از این
	past U	گذشته از ماورای
	self giving U	از خود گذشته
	regression U	بازگشت به گذشته
	bygone U	چیزهای گذشته
	sprang U	گذشته gnirps
	over and above U	گذشته ازاین
	on to <adv.> U	گذشته از این
	retrospective falsification U	تحریف گذشته
	to be due U	مقرر بودن [موعد بودن]
	one cannot put back the time <proverb> U	زمان گذشته نیاید به بر
	gladiator U	پهلوان از جان گذشته
	longs U	دیر گذشته ازوقت
	came U	گذشته فعل امدن
	latest U	تازه گذشته اینده
	secondary U	حاکی از زمان گذشته
	ex post facto U	شامل اصول گذشته
	got U	زمان گذشته فعل get
	took U	زمان گذشته فعل take
	gladiators U	پهلوان از جان گذشته
	To review the past in ones minds eye . U	گذشته را از نظر گذراندن
	the last two years U	دوسال اخیر یا گذشته
	retroact U	شامل گذشته شدن
	passe U	کهنه مسلک گذشته
	overdue draft U	برات سررسید گذشته
	ultimo U	مربوط به ماه گذشته
	longed U	دیر گذشته ازوقت
	During the past few days. U	طی چند روز گذشته
	In the course of the past centuries. U	درطی قرنهای گذشته
	long U	دیر گذشته ازوقت
	Joking apart. U	از شوخی گذشته ( جدی )
	not to mention U	گذشته از قطع نظر از
	(a) while back <idiom> U	هفتها یا ماهای گذشته
	longer U	دیر گذشته ازوقت
	long- U	دیر گذشته ازوقت
	see in the past makes saw U	فعل see در گذشته sawمیشود
	longest U	دیر گذشته ازوقت
	The water has risen over his head . <proverb> U	آب از سرش گذشته است .