Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
discharge
U
گذر حجمی در واحگ زمان
discharges
U
گذر حجمی در واحگ زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
voluminal
U
حجمی
density
U
جرم حجمی
volume percent
U
درصد حجمی
volumetric analysis
U
تجزیه حجمی
displacement pump
U
تلمبه حجمی
bale cubic capacity
U
تناژ حجمی
volume charge
U
بار حجمی
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
volume fraction
U
کسر حجمی
volumetric measure
U
اندازه حجمی
volumetric efficiency
U
بازده حجمی
densities
U
جرم حجمی
solid
U
مکعب حجمی
volumetric analysis
U
سنجش حجمی
constancy of volum
U
ثبات حجمی
solids
U
مکعب حجمی
shrinkage
U
افت حجمی
cubical expansion
U
انبساط حجمی
body force
U
نیروی حجمی
volumetric weight
U
وزن حجمی
bulkweight
U
وزن حجمی
gross tonnage
U
گنجایش حجمی
bulk density
U
چگالی حجمی
weight by volume
U
وزن حجمی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
density
U
جرم حجمی چگالی
bulk modulus of elasticity
U
ضریب کشسانی حجمی
density of volume charge
U
چگالی بار حجمی
densities
U
جرم حجمی چگالی
bulk deformation
U
تغییر شکل حجمی
combining volumes principle
U
اصل ترکیب حجمی
available payload
U
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
bulk strain
U
تغییر شکل نسبی حجمی
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
packs
U
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
pack
U
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
bay
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multicellular
U
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
multivolume file
U
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
retrieval
U
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
synchronous
U
هم زمان
simultaneously
U
در یک زمان
thence
U
از ان زمان
date
U
زمان
cycle time
U
زمان
contemporaneous
U
هم زمان
dates
U
زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
away
U
از ان زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
time of blowing
U
زمان دم
thitherto
U
تا ان زمان
whene'er
U
هر زمان
terming
U
زمان
termed
U
زمان
synchrone
U
هم زمان
yet
U
تا ان زمان
stroking
U
زمان
strokes
U
زمان
stroked
U
زمان
stroke
U
زمان
term
U
زمان
zeitgeist
U
زمان
period
U
زمان
clocks
U
زمان ها
time
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
time-consuming
U
زمان بر
clock
U
زمان
tempos
U
زمان
periods
U
زمان
tempo
U
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
timed
U
زمان
time-piece
U
زمان
timepiece
U
زمان
times
U
زمان
contemporize
U
هم زمان کردن
relief time
U
زمان استراحت
relaxation time
U
زمان اسایش
cooling period
U
زمان انتظار
vicissitudes of time
U
انقلابات زمان
variable time
U
زمان متغیر
period of concentration
U
زمان تمرکز
correlation time
U
زمان همبستگی
transition time
U
زمان انتقال
response time
U
زمان واگنش
prescriptions
U
مرور زمان
prescription
U
مرور زمان
compile time
U
زمان کامپایل
attack timing
U
زمان بندی تک
compilation time
U
زمان کامپایل
run time
U
زمان اجرا
rise time
U
زمان خیز
retention time
U
زمان بازداری
association time
U
زمان تداعی
response time
U
زمان پاسخ
connect time
U
زمان اتصال
regression time
U
زمان برگشت
reflex time
U
زمان بازتاب
reference time
U
زمان مرجع
activity time
U
زمان هر فعالیت
cutting time
U
زمان اصلی
cutting time
U
زمان برش
reasonable time
U
زمان معقول
cycle time
U
زمان تناوب
adaptation time
U
زمان انطباق
add time
U
زمان افزایش
cycle time
U
زمان دوره
add time
U
زمان جمع
cycle time
U
زمان سیکل
allocated time
U
زمان نامی
adverb of time
U
فرف زمان
orthogenesis
U
جبر زمان
dead time
U
زمان مرده
dead time
U
زمان گمگشته
PR
U
زمان حال
pt
U
زمان گذشته
zeitgeist
U
روح زمان
present tense
U
زمان حال
recovery time
U
زمان بهبود
acceleration time
U
زمان شتاب
access time
U
زمان دستیابی
return perion
U
زمان برگشت
wait time
U
زمان انتظار
timing
U
زمان سنجی
waiting time
U
زمان انتظار
peace time
U
در زمان صلح
timing
U
زمان احتراق
timing
U
زمان بندی
timing
U
زمان گیری
peace time
U
زمان صلح
recurrence interval
U
زمان برگشت
passtime
U
زمان گذارستون
within resonable time
U
طی زمان معقول
word time
U
زمان کلمه
decay time
U
زمان تباهی
running time
U
زمان رانش
civil time
U
زمان عرفی
time log
U
جدول زمان
time lapse
U
مرور زمان
time interval
U
زمان طی شده
chromometer
U
زمان سنج
time dependent
U
وابسته به زمان
production time
U
زمان تولید
the secular bird
U
فرید زمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com