English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
queen's gambit declined U گامبی وزیر پذیرفته نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alekhine's variation U واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
Other Matches
queen's gambit accepted U گامبی وزیر پذیرفته شده
king's gambit declined U گامبی شاه پذیرفته نشده
albin counter gambit U گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج
queen's gambit U گامبی وزیر شطرنج
ragozin system U سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
capablanca's freeing manoeuvre U مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
canal's variation U واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
prague variation U واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
gambit of aleppo U نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
ragozin variation U واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
blackmar diemer gambit U گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
persona non grata U شخص پذیرفته نشده
slav declined U اسلاو پذیرفته نشده
non matriculated U دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
mason gambit U گامبی میسن در گامبی شاه گامبی کرس
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
lesser bishop's gambit U گامبی فیل کوچک در گامبی شاه شطرنج
philidor gambit U گامبی گرکو-فیلیدور در گامبی شاه شطرنج
breyer gambit U گامبی بریر در گامبی شاه شطرنج
kieseritzky gambit U گامبی کیزریتسکی در گامبی شاه شطرنج
allgaier gambit U گامبی الگایر در گامبی شاه شطرنج
muzio gambit U گامبی موتسیو در گامبی شاه شطرنج
cunningham gambit U گامبی کانینگم در گامبی شاه شطرنج
hanstein gambit U گامبی هانشتاین در گامبی شاه شطرنج
rice gambit U گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
king's bishop gambit U گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
gambit U گامبی
gambits U گامبی
latvian gambit U گامبی لاتویایی
lvov gambit U گامبی زوکرتورت
zukertort gambit U گامبی زوکرتورت
lemberg gambit U گامبی زوکرتورت
lvov gambit U گامبی لووف
counter gambit U گامبی متقابل
keres gambit U گامبی کرس
keres gambit U گامبی میسن
polish gambit U گامبی زوکرتورت
evans gambit U گامبی اوانس
philidor gambit U گامبی فیلیدور
lemberg gambit U گامبی لمبرگ
evans gambit U گامبی اونز
alfred wolf gambit U گامبی لاندشتراسه
alleppo gambit U گامبی الپو
polish gambit U گامبی لهستانی
gambit of aleppo U گامبی حلب
alleppo gambit U گامبی حلب
polerio's gambit U گامبی پولریو
taken U پذیرفته
accepted U پذیرفته
received U پذیرفته
agreed to U پذیرفته
avowed U پذیرفته
adopted U پذیرفته
agreed U پذیرفته
unquestioned U پذیرفته
king's gambit U گامبی شاه شطرنج
paris gambit U گامبی پاریس شطرنج
benoni counter gambit U گامبی متقابل بنونی
greco counter gambit U گامبی متقابل گرکو
greco counter gambit U گامبی لاتویایی شطرنج
to pass muster U پذیرفته شدن
his was granted U دعایش پذیرفته شد
he was received to membership U بعضویت پذیرفته شد
admitted U پذیرفته شده
to go down U پذیرفته شدن
authorised [British] <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
approved <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
allowed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
agreed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
authorized <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
passed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
volga gambit U گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
slav defence U دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
marshall defence U دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
westphalia defence U دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
staunton gambit U گامبی استاونتن در دفاع هلندی
pillsbury attack U حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
orthodox defence U دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
lasker's defence U دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
queen's pawn counter gambit U گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
adams gambit U گامبی ادامز در بازی وینی
tarrasch defence U دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
tchigorin defence U دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
acceptably U چنانچه پذیرفته شود
inductee U استخدامی پذیرفته شده
slav accepted U اسلاو پذیرفته شده
accepted barbarism U غلط مشهور یا پذیرفته
incomplete U انجام نشده پر نشده
becker's defence U دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
goring gambit U گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
benko gambit U گامبی بنکو در دفاع بنونی شطرنج
morra gambit U گامبی مورا در دفاع سیسیلی شطرنج
hennig schara gambit U گامبی هنیگ- شارا دردفاع تاراش
danish gambit U گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
steinitz gambit U گامبی اشتاینیتس در بازی شطرنج وینی
staunton defence U دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
blamenfeld counter gambit U گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
to pass for U پذیرفته یا شناخته شدن بجای
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
to be called at the bar U به سمت وکالت پذیرفته شدن
falkbeer counter gambit U گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
alfred wolf gambit U گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
naturalising U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
naturalises U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalize U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizes U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizing U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
a bitter pill to swallow <idiom> U یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
the then minister U وزیر
ministers U وزیر
Secretary of State U وزیر
queen U وزیر
secretaries U وزیر
secretary U وزیر
ministers U :وزیر
Secretaries of State U وزیر
minister U :وزیر
queens U وزیر
vizi U وزیر
min U وزیر
vizier U وزیر
wizier U وزیر
minister U وزیر
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
primeminister U نخست وزیر
minister of finance U وزیر اقتصاد
Downing Street U نخست وزیر
queens U وزیر شطرنج
Prime Minister U نخست وزیر
secretary of state for home affairs U وزیر کشور
grand vizier U نخست وزیر
secretary of state for home affairs U وزیر امورداخله
mintster of public works U وزیر فوائدعامه
minister without portfolio U وزیر مشاور
premiers U نخست وزیر
minister resident U وزیر مقیم
premier U نخست وزیر
head of the state U نخست وزیر
minister plenipotentiary U وزیر مختار
the finance minister is up U وزیر مالیه
Secretary of State U وزیر خارجه
Secretaries of State U وزیر خارجه
Prime Ministers U نخست وزیر
cham cell or of the e. U وزیر دارایی
Chancellor of the Exchequer U وزیر دارایی
Chancellors of the Exchequer U وزیر دارایی
Attorney General U وزیر دادگستری
Attorneys General U وزیر دادگستری
queening U وزیر کردن
councillor at ministry U وزیر مشاور
queen U وزیر شطرنج
secretary of defence U وزیر دفاع
secretary of defense U وزیر دفاع
secretary of state for defence U وزیر دفاع
queen side U جناح وزیر شطرنج
deputy minister U قائم مقام وزیر
minister for foreign affairs U وزیر امور خارجه
to recive the portfolio of war U وزیر جنگ شدن
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
secretary of state for foreign affairs U وزیر امور خارجه
minister of foreign affairs U وزیر امور خارجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com