Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
king's gambit declined
U
گامبی شاه پذیرفته نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alekhine's variation
U
واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
queen's gambit declined
U
گامبی وزیر پذیرفته نشده
Other Matches
queen's gambit accepted
U
گامبی وزیر پذیرفته شده
persona non grata
U
شخص پذیرفته نشده
slav declined
U
اسلاو پذیرفته نشده
non matriculated
U
دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
mason gambit
U
گامبی میسن در گامبی شاه گامبی کرس
parity
U
سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
lesser bishop's gambit
U
گامبی فیل کوچک در گامبی شاه شطرنج
philidor gambit
U
گامبی گرکو-فیلیدور در گامبی شاه شطرنج
albin counter gambit
U
گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج
cunningham gambit
U
گامبی کانینگم در گامبی شاه شطرنج
allgaier gambit
U
گامبی الگایر در گامبی شاه شطرنج
hanstein gambit
U
گامبی هانشتاین در گامبی شاه شطرنج
kieseritzky gambit
U
گامبی کیزریتسکی در گامبی شاه شطرنج
muzio gambit
U
گامبی موتسیو در گامبی شاه شطرنج
breyer gambit
U
گامبی بریر در گامبی شاه شطرنج
rice gambit
U
گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
king's bishop gambit
U
گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
gambit
U
گامبی
gambits
U
گامبی
polish gambit
U
گامبی لهستانی
keres gambit
U
گامبی کرس
keres gambit
U
گامبی میسن
zukertort gambit
U
گامبی زوکرتورت
lemberg gambit
U
گامبی لمبرگ
lemberg gambit
U
گامبی زوکرتورت
evans gambit
U
گامبی اوانس
evans gambit
U
گامبی اونز
polerio's gambit
U
گامبی پولریو
gambit of aleppo
U
گامبی حلب
alleppo gambit
U
گامبی حلب
alleppo gambit
U
گامبی الپو
alfred wolf gambit
U
گامبی لاندشتراسه
polish gambit
U
گامبی زوکرتورت
philidor gambit
U
گامبی فیلیدور
latvian gambit
U
گامبی لاتویایی
lvov gambit
U
گامبی زوکرتورت
lvov gambit
U
گامبی لووف
counter gambit
U
گامبی متقابل
unquestioned
U
پذیرفته
accepted
U
پذیرفته
agreed to
U
پذیرفته
taken
U
پذیرفته
avowed
U
پذیرفته
adopted
U
پذیرفته
received
U
پذیرفته
agreed
U
پذیرفته
greco counter gambit
U
گامبی لاتویایی شطرنج
greco counter gambit
U
گامبی متقابل گرکو
paris gambit
U
گامبی پاریس شطرنج
queen's gambit
U
گامبی وزیر شطرنج
king's gambit
U
گامبی شاه شطرنج
benoni counter gambit
U
گامبی متقابل بنونی
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
to pass muster
U
پذیرفته شدن
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
admitted
U
پذیرفته شده
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
پذیرفته شده
to go down
U
پذیرفته شدن
his was granted
U
دعایش پذیرفته شد
he was received to membership
U
بعضویت پذیرفته شد
slav defence
U
دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
staunton gambit
U
گامبی استاونتن در دفاع هلندی
tchigorin defence
U
دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
adams gambit
U
گامبی ادامز در بازی وینی
tarrasch defence
U
دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
queen's pawn counter gambit
U
گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
volga gambit
U
گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
marshall defence
U
دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
orthodox defence
U
دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
pillsbury attack
U
حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
westphalia defence
U
دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
lasker's defence
U
دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
slav accepted
U
اسلاو پذیرفته شده
administrative acceptees
U
پرسنل پذیرفته شده
acceptably
U
چنانچه پذیرفته شود
inductee
U
استخدامی پذیرفته شده
accepted barbarism
U
غلط مشهور یا پذیرفته
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
gambit of aleppo
U
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
staunton defence
U
دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
ragozin variation
U
واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
danish gambit
U
گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
ragozin system
U
سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
prague variation
U
واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
goring gambit
U
گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
hennig schara gambit
U
گامبی هنیگ- شارا دردفاع تاراش
morra gambit
U
گامبی مورا در دفاع سیسیلی شطرنج
capablanca's freeing manoeuvre
U
مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
anti meran gambit
U
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
benko gambit
U
گامبی بنکو در دفاع بنونی شطرنج
becker's defence
U
دفاع بکر در گامبی شاه شطرنج
canal's variation
U
واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
steinitz gambit
U
گامبی اشتاینیتس در بازی شطرنج وینی
blamenfeld counter gambit
U
گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
to be called at the bar
U
به سمت وکالت پذیرفته شدن
matriculate
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
to meet with a repulse
U
پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
to pass for
U
پذیرفته یا شناخته شدن بجای
matriculating
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
blackmar diemer gambit
U
گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
milner bary gambit
U
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
alfred wolf gambit
U
گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
falkbeer counter gambit
U
گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
person entitled to asylum
U
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
a bitter pill to swallow
<idiom>
U
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
naturalize
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
recognized asylum seeker
U
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee
U
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
naturalizing
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalising
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalises
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizes
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
specification
U
کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
Nothing can excuse such impoliteness.
U
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
approval
U
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
U
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
tabling
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabled
U
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
affirmative
سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
scotch gambit
U
گامبی اسکاتلندی درگشایش اسکاتلندی شطرنج
reti gambit
U
گامبی رتی در گشایش رتی شطرنج
CMIP
U
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
postulated
U
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate
U
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulating
U
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulates
U
هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
unaccomplished
U
انجام نشده
unverified
<adj.>
U
ممیزی نشده
unaudited
<adj.>
U
تست نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
roughdry
U
اطو نشده
unchecked
<adj.>
U
تست نشده
unevaluated
<adj.>
U
تست نشده
untested
<adj.>
U
بررسی نشده
tenantless
U
اشغال نشده
the date was not specified
U
نشده بود
uninspected
<adj.>
U
تایید نشده
untested
<adj.>
U
تایید نشده
unaudited
<adj.>
U
بررسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بررسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بررسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
U
تست نشده
unbacked
U
رام نشده
untested
<adj.>
U
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
U
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
U
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
U
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
U
ممیزی نشده
unaudited
<adj.>
U
ممیزی نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
undefined
U
تعریف نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
امتحان نشده
unaudited
<adj.>
U
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
untested
<adj.>
U
تست نشده
unevaluated
<adj.>
U
امتحان نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com