English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cold galvanize U گالوانیزه کردن در حالت سرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electroplated U گالوانیزه کردن
electroplates U گالوانیزه کردن
electroplate U گالوانیزه کردن
electrodeposition U گالوانیزه کردن
galvanization U گالوانیزه کردن
galvanizing U گالوانیزه کردن
hot galvanize U گالوانیزه کردن گرم
hot gas welding U گالوانیزه کردن گرم
galvanizer U گالوانیزه کننده
galvanizing sheet U ورق گالوانیزه
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
cold swage U اهنگری کردن در حالت سرد
to declare a state of emergency U اعلان کردن حالت اضطراری
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
cold reduce U نورد کردن در حالت سرد
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
demilitarised U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
demilitarizes U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demobilization U بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
to defend aggressively U در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
demilitarising U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize U از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
done for <idiom> U ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
to stonewall U در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
housekeeping U در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
hallucinate U گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinated U گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinates U گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinating U گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
phased U حالت
temperaments U حالت
if U حالت
phase U حالت
self U حالت
disposition U حالت
unexpressive U بی حالت
estate U حالت
line condition U حالت خط
state- U حالت
make U حالت
manner U حالت
posturing U حالت
state U حالت
postures U حالت
situations U حالت
status U حالت
fettle U حالت
attitudes U حالت
attitude U حالت
situation U حالت
stating U حالت
condition U حالت
queasiness U حالت قی
phases U حالت
moods U حالت
temperament U حالت
stated U حالت
postured U حالت
cases U حالت
case U حالت
states U حالت
mood U حالت
stances U حالت
stance U حالت
pyreticosis U حالت تب
estates U حالت
temper U حالت
idiocrasy U حالت
tempered U حالت
predicament U حالت
feverishness U حالت تب
tempers U حالت
predicaments U حالت
febricity U حالت تب
expression U حالت
expressions U حالت
ill conditioned U بد حالت
glass eyed U بی حالت
makes U حالت
posture U حالت
grain U حالت
command mode U حالت فرماندهی
conversational mode U حالت محاورهای
steady state U حالت پایا
problem state U حالت مسئلهای
arborescence U حالت شاخهای
supervisor state U حالت نظارت
privileged mode U حالت ممتاز
subjectivism U حالت نظری
soild state U حالت جامد
answer mode U حالت جواب
solid state U حالت جامد
pulverulence U حالت خاکی
sol state U حالت سولی
subalternation U حالت تبعی
stating U دولتی حالت
antisepsis U حالت ضد عفونی
substantiality U حالت اساسی
storminess U حالت توفانی
prone position U حالت درازکش
protected mode U حالت محفوظ
normality U حالت عادی
physical state U حالت فیزیکی
aplomb U حالت عمودی
state of rest U حالت ساکن
sponginess U حالت ابری
conjugality U حالت زناشویی
state of siege U حالت محاصره
state of stress U حالت تنش
state vector U بردار حالت
stable state U حالت پایا
vein U حالت تمایل
state function U تابع حالت
state of equilibrium U حالت تعادل
veins U حالت تمایل
perpendicularity U حالت عمودی
prone U حالت درازکش
nausea U حالت تهوع
state- U دولتی حالت
spin state U حالت اسپین
plumbness U حالت عمودی
steady state U حالت ثابت
continuum state U حالت پیوستار
sickness U حالت تهوع
space condition U حالت فاصله
strain U حالت موروثی
states U دولتی حالت
amentia U حالت هذیان
polyvalency U حالت چندفرفیتی
polyvalence U حالت چندفرفیتی
stationary state U حالت ایستاده
stated U دولتی حالت
sicknesses U حالت تهوع
sphericity U حالت کروی
spatiality U حالت فضایی
spasticity U حالت انقباضی
steady state U حالت دائمی
spasticity U حالت تشنج
stasis U حالت سکون
flexibility U حالت گیر
burst mode U حالت پیوسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com