English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
en garde U گارد گرفتن
on guard U گارد گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
backcourtman U گارد
lifeguards U گارد
kamae U گارد
life guard U گارد
guard U گارد
lifeguard U گارد
gamae U گارد
guarding U گارد
mounting U گارد
guards U گارد
escort of the standard U گارد پرچم
coastguard U گارد ساحلی
guard U محافظ گارد
coastguards U گارد ساحلی
escort of the color U گارد پرچم
open guard U گارد باز
point guard U موقعیت گارد
color guard U گارد پرچم
flag guard U گارد پرچم
praetorian guard U گارد ویژه
waki kamae U گارد مبارز
guards U محافظ گارد
coast guard U گارد کرانه
armed guard U گارد مسلح
guarding U محافظ گارد
fencing position U گارد شمشیرباز
on guard U بحالت گارد
guard of honor U گارد احترام
itc avant garde U اوانت گارد ای تی سی
seaman guard U گارد دریایی
national guard U گارد ملی
escort guard U گارد محافظ
escort of the color U گارد محافظ پرچم
coast guard officer U افسر گارد کرانه
lifeguards U گارد نجات دریایی
lifeguard U گارد نجات دریایی
officer of the guard U افسر گارد احترام
pipe the side U تجمع گارد احترام
escort of the standard U گارد محافظ پرچم
side boy U گارد احترام میز پاس
storm trooper U گارد حمله المان نازی
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
swing U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
army national guard U گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
swings U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
preatorian U وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
escorted U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
resume U از سر گرفتن
blind U گرفتن
blinded U گرفتن
blinds U گرفتن
ceasing U گرفتن
obturate U گرفتن
takes U گرفتن
to get accustomed to U خو گرفتن [به]
infold U در بر گرفتن
reoccupy U از سر گرفتن
cease U گرفتن
ceased U گرفتن
ceases U گرفتن
catch U گرفتن
lay to heart U به دل گرفتن
take U گرفتن
to get used to U خو گرفتن [به]
seizes U گرفتن
overtakes U گرفتن
overtaken U گرفتن
overtake U گرفتن
retrieved U پس گرفتن
retrieves U پس گرفتن
pushing U گرفتن
seized U گرفتن
retrieve U پس گرفتن
retreats U پس گرفتن
retreating U پس گرفتن
retreated U پس گرفتن
retreat U پس گرفتن
break out U در گرفتن
abating U اب گرفتن از
abates U اب گرفتن از
abated U اب گرفتن از
abate U اب گرفتن از
seize U گرفتن
reclaimed U پس گرفتن
to whisk away or off U گرفتن
renovate U از سر گرفتن
to nestle oneself U جا گرفتن
encumber U گرفتن
encumbered U گرفتن
encumbering U گرفتن
encumbers U گرفتن
to take up U گرفتن
renovated U از سر گرفتن
renovates U از سر گرفتن
grabbing U گرفتن
grabs U گرفتن
to hunt out U گرفتن
to lay a wager U گرفتن
fleas U کک گرفتن
flea U کک گرفتن
tong U گرفتن
renovating U از سر گرفتن
withdraw U پس گرفتن
withdraws U پس گرفتن
detract U گرفتن
detracted U گرفتن
detracting U گرفتن
lutes U گل گرفتن
lute U گل گرفتن
reclaims U پس گرفتن
reclaiming U پس گرفتن
to take a wife U زن گرفتن
to take fast hold of U گرفتن
to station oneself U جا گرفتن
accustoms U خو گرفتن
accustoming U خو گرفتن
accustom U خو گرفتن
to take one's stand U جا گرفتن
to shut off U را گرفتن
situate U جا گرفتن
situates U جا گرفتن
situating U جا گرفتن
grabbed U گرفتن
reclaim U پس گرفتن
captures U گرفتن
capturing U گرفتن
to begin again از سر گرفتن
wed U گرفتن
accompany U دم گرفتن
accompanies U دم گرفتن
accompanied U دم گرفتن
to break in U گرفتن
capture U گرفتن
to addict oneself U خو گرفتن
hold U گرفتن
holds U گرفتن
acquiring U گرفتن
acquires U گرفتن
acquire U گرفتن
tithe U ده یک گرفتن از
tithes U ده یک گرفتن از
to bring to a stop U را گرفتن
to put a stop to U را گرفتن
retaking U پس گرفتن
retakes U پس گرفتن
retaken U پس گرفتن
to draw back U پس گرفتن
retake U پس گرفتن
to get at U گرفتن
wive U زن گرفتن
grab U گرفتن
detracts U گرفتن
withdrawals U پس گرفتن
puddles U گل گرفتن
puddle U گل گرفتن
to call back U پس گرفتن
to catch a fly U بل گرفتن
To treat flippantly(lightly). U شل گرفتن
To go bad and stink. U بو گرفتن
to catch on U گرفتن
withdrawal U پس گرفتن
resumed U از سر گرفتن
adeem U پس گرفتن
nails U گرفتن
getting U گرفتن
false grip U گرفتن
nailed U گرفتن
nail U گرفتن
corks U گرفتن
cork U گرفتن
skim U کف گرفتن از
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com