Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spermatheca
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
spermathecal
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
sack
U
کیسه خواب کیسه سربازی
sacked
U
کیسه خواب کیسه سربازی
sacker
U
کیسه پرکن کیسه ساز
marsupium
U
کیسه جانوار کیسه دار
sacks
U
کیسه خواب کیسه سربازی
pocket
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
U
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
associations
U
تجمع
association
U
تجمع
accumulation
U
تجمع
aggregation
U
تجمع
congestion
U
تجمع
accumulations
U
تجمع
assembly
U
تجمع
public meeting
U
تجمع
forming up
U
تجمع
trafficking
U
تجمع مدافعان
collecting point
U
منطقه تجمع
hive
U
مرکز تجمع
line official
U
داور خط تجمع
turout
U
تجمع پرسنل
swarmer
U
تجمع کننده
assembly area
U
منطقه تجمع
assembling area
U
منطقه تجمع
rendezvous area
U
منطقه تجمع
furunculosis
U
تجمع چندکورک
accumulation point
U
نقطه تجمع
traffic
U
تجمع مدافعان
trafficked
U
تجمع مدافعان
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
traffics
U
تجمع مدافعان
association
U
تداعی معانی تجمع
number forward
U
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
rallying points
U
محل تجمع مجدد
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
dust laden
U
تجمع گرد وغبار
rallying point
U
محل تجمع مجدد
pigmentation
U
تجمع رنگدانه ها در بافتها
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
associations
U
تداعی معانی تجمع
concentration camps
U
منطقه تجمع اسرا
line backing
U
دفاع پشت خط تجمع
concentration camp
U
منطقه تجمع اسرا
boat rendezvous area
U
منطقه تجمع قایقها
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
recall
U
دستور تجمع قوا دادن
hiked
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hike
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
dummy
U
گول زدن حریف در تجمع
dummies
U
گول زدن حریف در تجمع
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
hikes
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiking
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
coil up
U
تجمع ستون در راحت باش
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
casual water
U
تجمع موقتی اب روی زمین
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
recalls
U
دستور تجمع قوا دادن
recalled
U
دستور تجمع قوا دادن
gynandromorph
U
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
to recall the troops from Mali
U
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
snapped
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snap
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
snapping
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddle
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
huddling
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
prisoner of war cage
U
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snaps
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddles
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddled
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
encroaching
U
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
nail
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
assembly order
U
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
gabfest
U
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
backfield line
U
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
cosmopolis
U
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
purses
U
کیسه
pursing
U
کیسه
purse
U
کیسه
sac
U
کیسه
pursed
U
کیسه
bladder
U
کیسه
bladders
U
کیسه
pickpockrt
U
کیسه بر
ballast
U
کیسه شن
bourse
U
کیسه
cyst
U
کیسه
cysts
U
کیسه
money bag
U
کیسه
ice-cap
U
کیسه یخ
hydatid
U
کیسه اب
ice-caps
U
کیسه یخ
icebag
U
کیسه یخ
bag
U
کیسه
bags
U
کیسه
cod
U
کیسه
valises
U
کیسه
ice cap
U
کیسه یخ
valise
U
کیسه
lyster bag
U
کیسه اب
sacs
U
کیسه
sandbagging
U
کیسه شن
vesica
U
کیسه
saddle bag
U
کیسه اب
theca
U
کیسه
sinus
U
کیسه
sandbag
U
کیسه شن
sinuses
U
کیسه
sack
U
کیسه
purseful
U
کیسه
sandbagged
U
کیسه شن
sacked
U
کیسه
sandbags
U
کیسه شن
sacks
U
کیسه
bagful
U
یک کیسه
pouches
U
کیسه
water bag
U
کیسه اب
bagging
U
کیسه
pouch
U
کیسه
vesicle
U
کیسه
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
cod
U
کیسه کوچک
capsule
U
کیسه پوشینه
folliculate
U
کیسه دار
actinia
U
کیسه تن دریایی
folliculated
U
کیسه دار
mummy bag
U
کیسه خواب
footsack
U
کیسه خواب
air sac
U
کیسه هوا
gunny
U
کیسه گونی
gallbladder
U
کیسه صفرا
graafian follicle
U
کیسه گراف
gas bag
U
کیسه گاز
scrotums
U
کیسه بیضه
pocket
U
کیسه هوایی
bursiform
U
کیسه مانند
buckram
U
کیسه کرباسی
baloon
U
کیسه هوا
pouch
U
کیسه کوچک
pouch
U
کیسه باروت
pouches
U
کیسه باروت
pouches
U
کیسه کوچک
bag of cement
U
کیسه سیمان
purse
U
کیسه پول
pursed
U
کیسه پول
scrotum
U
کیسه بیضه
scrota
U
کیسه بیضه
encysted
U
کیسه دار
valises
U
کیسه چرمی
capsules
U
کیسه پوشینه
pursing
U
کیسه پول
valise
U
کیسه چرمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com