English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incompressible U کوچک نشدنی غیر قابل تلخیص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
infintesimal U کوچک خرد نشدنی
irresolvable U غیر قابل تجزیه جدا نشدنی
irrepealable U غیر قابل الغاء باطل نشدنی
inappeasable U غیر قابل تسکین قانع نشدنی
summarization U تلخیص
untenable U اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
summarizer U تلخیص کننده
abbreviations U مخفف تلخیص
tabloid U تلخیص شده
tabloids U تلخیص شده
unabridged U تلخیص نشده
abbreviation U مخفف تلخیص
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
breviary U کتاب تلخیص شده
incorrodible U خورده نشدنی سائیده نشدنی
unappeasable U اقناع نشدنی راضی نشدنی
incondensable U خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
inconsumable U سوخته نشدنی تمام نشدنی
insupressive U پامال نشدنی موقوف نشدنی
precis U خلاصه رئوس مطالب تلخیص
cartopper U قایق کوچک قابل حمل روی اتومبیل
cassettes U کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
cassette U کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
procedure U بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
DOR U سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
compacting U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacted U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacts U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
hinting U در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
irresolvable U حل نشدنی
irresoluble U اب نشدنی
inexecutable <adj.> U نشدنی
infeasible U نشدنی
unfeasible <adj.> U نشدنی
inductile U خم نشدنی
impracticable <adj.> U نشدنی
impalpability U حس نشدنی
inextricable U حل نشدنی
insolvable U حل نشدنی
insoluble U حل نشدنی
indiminishable U کم نشدنی
impractical U نشدنی
indissoluble U حل نشدنی
indissoluble U اب نشدنی
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
quenchless U خاموش نشدنی
unforgettable U فراموش نشدنی
incompressible U فشرده نشدنی
unprintable U چاپ نشدنی
indefeasibility U الغاء نشدنی
indefeasible U الغاء نشدنی
inconvincible U متقاعد نشدنی
indeclinable U صرف نشدنی
indiscernible U دیده نشدنی
indecomposable U فاسد نشدنی
irrepressible U خوابانده نشدنی
inconvincible U ملزم نشدنی
imperishable U فاسد نشدنی
incommutable U سبک نشدنی
irrepressible U مطیع نشدنی
incognizable U شناخته نشدنی
invincible U مغلوب نشدنی
illegibility U خوانده نشدنی
inapplicable U اجرا نشدنی
impenetrable U داخل نشدنی
impenetrable U سوراخ نشدنی
nonrecurring U تجدید نشدنی
indelible U پاک نشدنی
invisible U دیده نشدنی
non-starter U کار نشدنی
non-starters U کار نشدنی
unfeasible <adj.> U انجام نشدنی
impracticable <adj.> U انجام نشدنی
impracticable U اجراء نشدنی
indomitable U رام نشدنی
unflappable U مایوس نشدنی
inseparable U جدا نشدنی
ineligible U شامل نشدنی
unmanageable U رام نشدنی
incodensable U منقبض نشدنی
inburnt U پاک نشدنی
inapproachable U نزدیک نشدنی
immiscible U امیخته نشدنی
impregnability U تسخیر نشدنی
inexecutable <adj.> U انجام نشدنی
implacability U ارام نشدنی
implacability U نرم نشدنی
impierceable U سوراخ نشدنی
imperforable U سوراخ نشدنی
never say die U رام نشدنی
impalpable U لمس نشدنی
immiscible U مخلوط نشدنی
insoluble U ماده حل نشدنی
inviolate U غصب نشدنی
insolubility U حل نشدنی ناگذاری
an impossible act U کار نشدنی
an inflexible rod of iron U میل خم نشدنی
intractable U رام نشدنی
infintesimal U جزخرد نشدنی
tameless U رام نشدنی
indefinable U توصیف نشدنی
inextinguishable U خاموش نشدنی
irresoluble U رها نشدنی ول
inexhaustibility U تهی نشدنی
inexecutable U اجرا نشدنی
irradicable U ریشه کن نشدنی
irresuscitable U زنده نشدنی
irretractile U جمع نشدنی
never to be forgotten U فراموش نشدنی
inexorable U نرم نشدنی
inexorable U تسلیم نشدنی
insolubly U بطور حل نشدنی
irrefragable U تسلیم نشدنی
indefinably U توصیف نشدنی
insatiability U اقناع نشدنی
indefatigable U خسته نشدنی
irrelievable U رها نشدنی
ineradicable U ریشه کن نشدنی
irremovable U معزول نشدنی
insuppresible U موقوف نشدنی
infusible U گداخته نشدنی
infrangible U خرد نشدنی
unfailing U تمام نشدنی
of proof U سوراخ نشدنی
unrelenting U تسلیم نشدنی
haunting U فراموش نشدنی
ineffaceable U پاک نشدنی
incorruptible U فاسد نشدنی
imperceptible U دیده نشدنی
insurmountable U بر طرف نشدنی
invictive U مغلوب نشدنی
insatiable U سیر نشدنی
next to impossible U تقریبا نشدنی
indigestive U هضم نشدنی
unerring U اشتباه نشدنی
ineradicable U قلع نشدنی
incalculable U شمرده نشدنی
intractile U کشیده نشدنی
indistributable U تقسیم نشدنی
insatiate U سیر نشدنی
indocile U رام نشدنی
indefectible U خراب نشدنی
insatiably U سیر نشدنی
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
inseparably U بطور جدا نشدنی
nonperishable items U اقلام فاسد نشدنی
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
irreducible U ناکاستنی ساده نشدنی
unrelenting U بیرحم نرم نشدنی
indelible U محو نشدنی ماندگار
nonerasable storage U حافظه پاک نشدنی
indissoluble U منحل نشدنی ماندگار
irreconcilable U جور نشدنی ناسازگار
indelibility U پاک نشدنی بودن
insuppresible U نخواباندنی پامال نشدنی
immiscibility U حالت مخلوط نشدنی
irredeemable U باز خرید نشدنی
prohibited risk U خطر بیمه نشدنی
unmanagesble U رام نشدنی شرور
intractably U بطور رام نشدنی
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
ineffaceable U محو نشدنی ماندگار
indissolubly U بطور منحل نشدنی
inalienable U محروم نشدنی لایتجزا
impregnability U استواری ابستن نشدنی
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
noninterchanging states U حالتهای تعویض نشدنی
indomitably U بطور رام نشدنی
impossible U امکان نا پذیر نشدنی
irremovable U برداشته نشدنی ثابت
ireversible U دگرگون نشدنی بر نگشتنی
unequivocally U صریح اشتباه نشدنی
ineffaceably U بطور پاک نشدنی
indelibly U بطور پاک نشدنی
nonerasable storage U انباره پاک نشدنی
unequivocal U صریح اشتباه نشدنی
irrecoverably U بطور وصول نشدنی
incalculably U بطور شمرده نشدنی
unfrequented U دور افتاده تکرار نشدنی
nonexpendable U غیر استهلاکی مصرف نشدنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com