English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
taxeme U کوچکترین واحد ساختمان لغوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
penny U کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
pennies U کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
bit U کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
elements U کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
bits U کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
element U کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
available U کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
element U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
picture U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel U کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
picturing U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture element U کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
lexical U لغوی
literal sense U معنی لغوی
lexical meaning U معنی لغوی
lexical analysis U تحلیل لغوی
morphology U تاریخ تحولات لغوی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
least U کوچکترین
juniority U کوچکترین
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
least squares U کوچکترین مربعات
minim U کوچکترین ذره
minims U کوچکترین ذره
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
biting angle U کوچکترین زاویه اصابت
minimum U کوچکترین مقدار چیزی
lowest common multiple U کوچکترین مضرب مشترک
floppy disks U کوچکترین فضا روی دیسک
floppy U کوچکترین فضا روی دیسک
floppy discs U کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk U کوچکترین فضا روی دیسک
floppies U کوچکترین فضا روی دیسک
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
azimuth resolution U اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
taxeme U کوچکترین قسمت صرف ونحوی کلمه
dogging U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dog U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogs U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
light quantum U کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
colours U کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour U کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
ascends U مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend U مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended U مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
atoms U کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atom U کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
substructures U پی ساختمان
erections U ساختمان
stance U ساختمان
stances U ساختمان
built up U پر از ساختمان
building line U بر ساختمان
substructure U پی ساختمان
making U ساختمان
erection U ساختمان
typed U ساختمان
constructions U ساختمان
construction U ساختمان
types U ساختمان
foundation U پی ساختمان
type U ساختمان
homoplastic U هم ساختمان
carbody U ساختمان
frame U ساختمان
structure of an animal U ساختمان
structures U ساختمان
building U ساختمان
structureless U بی ساختمان
structure U ساختمان
mechanisms U ساختمان
mechanism U ساختمان
structuring U ساختمان
built-up U پر از ساختمان
unit U واحد
ones U واحد
one U واحد
single U واحد
measure U واحد
monad U واحد
plank U واحد
units U واحد
at the same time U در ان واحد
unitage U یک واحد
unilinear U در یک خط واحد
module U واحد
modules U واحد
univalent U واحد
singlets U خط واحد
singlet U خط واحد
frontages U نمای ساختمان
contractors pump U پمپ ساختمان
constructional dimension U ابعاد ساختمان
site engineering U مدیر ساختمان
constructional feature U طرح ساختمان
constructiveness U قوه ساختمان
contracting industry U صنعت ساختمان
aesthetic U زیباشناسی ساختمان
frontage U نمای ساختمان
aesthetically U زیباشناسی ساختمان
situation of a building U موقعیت ساختمان
component part U جزء ساختمان
front U نمای ساختمان
structurally U وابسته به ساختمان
structural U وابسته به ساختمان
steel construction U ساختمان فولادی
civil engineer U مهندس ساختمان
soil structure U ساختمان خاک
columnar structure U ساختمان ستونی
cost of construction U بهای ساختمان
cost of construction U هزینه ساختمان
makes U ساختمان ساخت
physiques U ساختمان بدن
trisyly U ساختمان سه ستونی
turn out U ساختمان اب پخش
physique U ساختمان بدن
exhibition building U ساختمان نمایشگاه
trenches U گود ساختمان
trench U گود ساختمان
foundation soil U پی ریزی ساختمان
edifices U ساختمان بزرگ
make U ساختمان ساخت
crane construction U ساختمان جرثقیل
data structure U ساختمان داده ها
dentition U ساختمان دندانها
sandwitch construction U ساختمان لایهای
constructions U تعبیر ساختمان
tower building U ساختمان برجی
steeples U ساختمان بلند
constructional dimension U بعد ساختمان
construction U تعبیر ساختمان
steeple U ساختمان بلند
banded structure U ساختمان نواری
annexe U ساختمان فرعی
building component U اجزای ساختمان
building connection U انشعاب ساختمان
front door [of house] U در جلویی [ساختمان]
building costs U هزینههای ساختمان
structuralization U ایجاد ساختمان
building material U مصالح ساختمان
building official U بازرسان ساختمان
building permit U پروانه ساختمان
building plant U وسایل ساختمان
facility U مکان ساختمان
structuralize U ساختمان کردن
blindage U صافکاری ساختمان
auxiliary construction U ساختمان کومکی
materials U مصالح ساختمان
entrance door U در جلویی [ساختمان]
cone U ساختمان مخروطی
shell U بدنه ساختمان
chapter-house U ساختمان جلسات
system's design U ساختمان سیستم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com