English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flash burns U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burn U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
atomic underground burst U ترکش زیرزمینی اتمی
exoatmosphere U ترکش اتمی بالای جو
weapon debries U بقایای ترکش اتمی
atomic air burst U ترکش هوایی اتمی
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
desired ground zone U نقطه ترکش اتمی مطلوب
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard missile base U سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
high airburst U ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
glimmered U کور کوری کردن
glimmer U کور کوری کردن
glimmers U کور کوری کردن
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
explosions U ترکش منفجر کردن ترکیدن
explosion U ترکش منفجر کردن ترکیدن
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
To play ones last card U آخرین تیر ترکش رارها کردن
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
A-bomb U بمباران اتمی کردن
A-bombs U بمباران اتمی کردن
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
A-bomb U با بمب اتمی حمله کردن
A-bombs U با بمب اتمی حمله کردن
nuke U با سلاح اتمی حمله کردن
nuking U با سلاح اتمی حمله کردن
nukes U با سلاح اتمی حمله کردن
nuked U با سلاح اتمی حمله کردن
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
nyctalopia U شب کوری
blindness U کوری
curie U کوری
cecity U کوری
night blindness U شب کوری
eying U نگاه کردن
eyeing U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
to look on with U نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
regard U نگاه کردن
regards U نگاه کردن
eye U نگاه کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
leer U نگاه کج کردن
leering U نگاه کج کردن
sees U نگاه کردن
leered U نگاه کج کردن
to set eyes on U نگاه کردن
leers U نگاه کج کردن
stares U رک نگاه کردن
to watch U نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
see U نگاه کردن
eyes U نگاه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
curie temperature U دمای کوری
magnetic transition point U نقطه کوری
day blindness U روز کوری
word-blindness U واژه کوری
daltonism U رنگ کوری
purblindness U نیم کوری
dazzles U کوری موقت
protanopia U سرخ کوری
curie's law U قانون کوری
word blindness U واژه کوری
curie point U نقطه کوری
curie constant U ثابت کوری
snow blindness U برف کوری
mind blindness U کوری ادراکی
snow blind U برف کوری
color blindness U رنگ کوری
snowblindness U برف کوری
magnetic transition temperature U نقطه کوری
achropsia U کوری رنگ
dazzling U کوری موقت
achropsia U رنگ کوری
advantages accruning from U مزایای حاصله
chess blindness U کوری شطرنجی
amaurosis scacchistica U کوری شطرنجی
hemi anopia U نیم کوری
hemi anopsia U نیم کوری
violet blindness U بنفش کوری
dazzled U کوری موقت
achromatopsy U رنگ کوری
glaucoma U کوری تدریجی
dazzle U کوری موقت
gawks U بی خیال نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
peered U با دقت نگاه کردن
peering U با دقت نگاه کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
gawking U احمقانه نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
gawk U بی خیال نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
gawk U احمقانه نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
gawking U بی خیال نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
gloating U خیره نگاه کردن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
peer U با دقت نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
glow U نگاه سوزان کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
glows U نگاه سوزان کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
keek U نگاه دزدانه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
look U نگاه کردن نگریستن
pried U بادقت نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
to look down U با نگاه مطیع کردن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
looked U نگاه کردن نگریستن
looks U نگاه کردن نگریستن
look up U نگاه کردن مراجعهای
skewing U منحرف کج نگاه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
skew U منحرف کج نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
stares U خیره نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com