English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
muffle furnace U کوره با حرارت غیر مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
decalescence U کم شدن حرارت فلز هنگام تغییر و تبدیل ان در کوره
direct arc furnace U کوره قوس الکتریکی مستقیم
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
exothermic U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
glazing kiln U کوره لعابی کوره لعاب پزی
open hearth furnace U کوره روباز کوره زیمنس مارتین
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
pyrolysis U تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
recuperative furnace U کوره بهبوددهنده کوره نیروبخش
tunnel klin U کوره کانالی کوره تانل
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
warms U با حرارت
clammy U بی حرارت
warmest U با حرارت
warmed U با حرارت
warm U با حرارت
fires U حرارت
temperature U حرارت
fire U حرارت
warmth U حرارت
heat U حرارت
heats U حرارت
verve U حرارت
fervidity U حرارت
fervidness U حرارت
enthrusiasm U حرارت
ardour U حرارت
vehemence U حرارت
ardor U حرارت
hotness U حرارت
adust U با حرارت
temperatures U حرارت
mettlesome U با حرارت
fired U حرارت
pyogenic U حرارت زا
heats U حرارت دادن
heat transfer U انتقال حرارت
heat conductor U هادی حرارت
expansion heat U حرارت انبساط
heat drop U افت حرارت
heat economy U اقتصاد حرارت
heat exchange U تبادل حرارت
gradient U افت حرارت
heat of hydration U حرارت ئیدراسیون
heat expansion U انبساط حرارت
impressment U جدیت حرارت
heats U گرما حرارت
strenuousness U حرارت و اصرار
gradients U افت حرارت
interchange of heat U تبادل حرارت
ginger U تندی حرارت
impetuosity U تندی حرارت
heat unit U واحد حرارت
heat absorption U جذب حرارت
transformation of heat U تبادل حرارت
zeal U ذوق حرارت
low heat cement U سیمان کم حرارت
steamiest U پر حرارت پر بخار
central heating U حرارت مرکزی
steamy U پر حرارت پر بخار
heat U گرما حرارت
temperature U درجه حرارت
actinometre U حرارت سنج
actinometer U حرارت سنج
ardency U شور و حرارت
steamier U پر حرارت پر بخار
thermometers U حرارت سنج
fervently U از روی حرارت
energetically U از روی حرارت
calorimeter U حرارت سنج
temperatures U درجه حرارت
calefactory U حرارت بخش
calorification U تولید حرارت
thermometer U حرارت سنج
initiative U شوق و حرارت
thermoregulation U تنظیم حرارت
thermotherapy U حرارت درمانی
heat U حرارت دادن
initiatives U شوق و حرارت
enthalpy U حرارت فعال
thermophysics U فیزیک حرارت
thermostat U نافم درجه حرارت
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
thermoregulatory U وابسته تنظیم حرارت
thermostats U تنظیم کننده حرارت
thermoregulator U دستگاه تنظیم حرارت
thermostable U باثبات در اثر حرارت
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
temperature U درجه حرارت دما
operating temperature U درجه حرارت کار
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
low temperature U درجه حرارت پایین
isothermal U نقاط هم حرارت اب دریا
internal temperature U درجه حرارت داخلی
intermediate temperature U درجه حرارت میانی
intermediate temperature U درجه حرارت متوسط
thermolysis U تحلیل حرارت بدن
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
temperatures U درجه حرارت دما
thermostat U تنظیم کننده حرارت
ignition temperature U درجه حرارت احتراق
maximum temperature U درجه حرارت حداکثر
heatedly U از روی هیجان یا حرارت
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
live wire U آدم پر حرارت و با پشتکار
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
burners U تولیدکننده حرارت در بالن
preheats U قبلا حرارت دادن
burner U تولیدکننده حرارت در بالن
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
final temperature U درجه حرارت نهایی
forced convection U تبادل حرارت اجباری
sunbaked U حرارت افتاب دیده
thermostats U نافم درجه حرارت
steam heating U ایجاد حرارت با بخار
Fahrenheit U درجه حرارت فارنهایت
enthusiasm U هواخواهی با حرارت شوروذوق
enthusiasms U هواخواهی با حرارت شوروذوق
preheated U قبلا حرارت دادن
live wires U آدم پر حرارت و با پشتکار
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
ambient temperature U درجه حرارت محیطی
reducer U کم کننده شعله یا حرارت
to steam ahead or away U با حرارت کار کردن
tempering temperature U درجه حرارت بازپخت
thermal exposure U میزان جذب حرارت
filament temperature U درجه حرارت فیلامان
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
preheat U قبلا حرارت دادن
fervidly U از روی حرارت و غیرت
radiant U دستگاه پخش کننده حرارت
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
hypothermal U وابسته به تقلیل درجه حرارت
geothermic U وابسته به حرارت مرکزی زمین
heat rash U عرق جوش حرارت سوزان
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
high temperature alloy U الیاژ درجه حرارت بالا
geothermal U وابسته به حرارت مرکزی زمین
psychrophilic U رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
thermolabile U بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
maximum surface temperature U درجه حرارت سطحی حداکثر
maximum safe temperature U درجه حرارت مجاز حداکثر
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
radiant exposure U پخش حرارت یا انرژی حرارتی
magnetic transition temperature U درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
vulcanization U تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
telethermoscope U حرارت سنج از مسافات دور
seizes U گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
thermonuclear U وابسته بدرجه حرارت هسته اتمی
heat setting U ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
thermoplastic U قابل ارتجاع یا نرمش پذیردراثر حرارت
anneal U حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
declaims U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaiming U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaimed U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaim U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
thermotaxis U تنظیم خودبخود حرارت در بدن دماواکنش
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
Thermoses U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos U قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
thermocoagulation U دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
pyrolyze U در اثر حرارت تغییر شیمیایی دادن
thermojet U نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
bound barrel U لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
pyrocondensation U تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
thermosetting U قابل سفت شدن در مقابل حرارت
seize U گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized U گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
vulcanization U حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
advection U حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
flameout U قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
maximum permissible temperature rise U حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
volcanize U تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
diapositive U تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
burn in U حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
pyroelectricity U ایجاد قطب الکتریکی در بلورهابوسیله تغییر حرارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com