Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wolf child
U
کودک گرگ پرورده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cultured
U
پرورده
pet
U
دست پرورده
preserved ginger
U
زنجبیل پرورده
lapdog
U
سگ دامن پرورده
lap dog
U
سگ دامن پرورده
preserved myrobalan
U
امله پرورده
homebred
U
خانه پرورده
pampered
U
ناز پرورده
self raised
U
خود پرورده
cade
U
دست پرورده
mollycoddles
U
ادم ناز پرورده
mollycoddling
U
ادم ناز پرورده
mollycoddled
U
ادم ناز پرورده
mollycoddle
U
ادم ناز پرورده
his f. opinion
U
عقیده ایی که پرورده وموردپسنداوست
percheron
U
یکجور اسب نیرومندو تندروکه درنواحی فرانسه پرورده میشود
kinchin
U
کودک
bantling
U
کودک
tike
U
کودک
infants
U
کودک
babies
U
کودک
baby
U
کودک
infant
U
کودک
it
U
ان کودک
toddlers
U
کودک نو پا
child
U
کودک
chits
U
کودک
chit
U
کودک
toddler
U
کودک نو پا
tyke
U
کودک
child law
U
حقوق کودک
child psychiatry
U
روانپزشکی کودک
child psychology
U
روانشناسی کودک
child study
U
کودک پژوهی
day care center
U
مهد کودک
feral child
U
کودک وحشی
puerilism
U
کودک خویی
infantilism
U
کودک ماندگی
pediatrics
U
پزشکی کودک
rejected child
U
کودک مطرود
puerilism
U
کودک منشی
carrycot
U
صندلی کودک
childproof
U
کودک ایمن
schoolchild
U
کودک دبستانی
schoolchildren
U
کودک دبستانی
pedology
U
کودک شناسی
child development
U
رشد کودک
babyish
U
کودک مانند
kindergartens
U
باغ کودک
kidding
U
کودک بچه
kidded
U
کودک بچه
kid
U
کودک بچه
kindergarten
U
باغ کودک
suckles
U
کودک شیرخوار
suckled
U
کودک شیرخوار
suckle
U
کودک شیرخوار
infanticide
U
کودک کشی
carrycots
U
صندلی کودک
nurseries
U
مهد کودک
child centered
U
کودک محور
suckling
U
کودک شیرخواره
nursery
U
مهد کودک
Mollycoddled . Petted and pampered .
U
ناز پرورده ( ناز نازی بارآمده )
problem child
U
کودک مشکل افرین
enelicomorphism
U
بزرگسال انگاری کودک
eros
U
صورت کودک بالدار
child rearing practices
U
شیوههای پرورش کودک
backward child
U
کودک عقب مانده
pedometer
U
رشد سنج کودک
pedimeter
U
رشد سنج کودک
child abuse
U
بهره کشی از کودک
child guidance clinic
U
درمانگاه راهنمایی کودک
suckling
U
کودک شیر خوار
babes
U
کودک شخص ساده و معصوم
babe
U
کودک شخص ساده و معصوم
pedagogy
U
فن اموزش وپرورش کودک للگی
weanling
U
کودک تازه از شیر گرفته
toddlers
U
کودک تازه براه افتاده
toddles
U
کودک تازه براه افتاده
toddled
U
کودک تازه براه افتاده
toddler
U
کودک تازه براه افتاده
toddling
U
کودک تازه براه افتاده
toddle
U
کودک تازه براه افتاده
dewy eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
childlike
U
ساده وبی الایش کودک مانند
dewy-eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
nurser
U
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
teething ring
U
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
U
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com