Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
systole
U
کوتاه سازی هجا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
syncopation
U
کوتاه سازی واژه
virtual
U
بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
curtailment
U
کوتاه سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
line engraving
U
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
shortening reaction
U
واکنش کوتاه سازی
truncation
U
کوتاه سازی
Other Matches
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
scut
U
دم کوتاه
stockier
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
little
U
کوتاه
short
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
stunts
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
stunt
U
کوتاه
low
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
miniatures
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
down
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
truncating
U
کوتاه کردن
easy term
U
کوتاه مدت
stumped
U
خپله کوتاه قد
stump
U
خپله کوتاه قد
idyl
U
قصیده کوتاه
catnap
U
چرت کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
clipping
U
کوتاه کردن
whiffet
U
سوت یا پف کوتاه
stumps
U
خپله کوتاه قد
detruncate
U
کوتاه کردن
shorter
U
کوتاه کردن
paddling
U
پاروی کوتاه
stumping
U
خپله کوتاه قد
detruncation
U
کوتاه شدگی
scurried
U
مسابقه کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
scurry
U
مسابقه کوتاه
cantering
U
چهارنعل کوتاه
cantered
U
چهارنعل کوتاه
canter
U
چهارنعل کوتاه
escopet
U
قرابینه کوتاه
shortest
U
کوتاه مدت
tunicle
U
لباس کوتاه
punched
U
کوتاه قطور
punch
U
کوتاه قطور
scutter
U
دو باگامهای کوتاه
idyl
U
چکامه کوتاه
vamp
U
جوراب کوتاه
transients
U
فانی کوتاه
transient
U
فانی کوتاه
canters
U
چهارنعل کوتاه
stumpy
U
کوتاه وپهن
scurrying
U
مسابقه کوتاه
draw in
U
کوتاه شدن
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
shorter
U
کوتاه مدت
punches
U
کوتاه قطور
shortest
U
کوتاه کردن
escopette
U
قرابینه کوتاه
stags
U
کوتاه کردن
stag
U
کوتاه کردن
short-term
U
کوتاه مدت
spaces
U
زمان کوتاه
lie-down
U
استراحت کوتاه
space
U
زمان کوتاه
undersize
U
اندازه کوتاه
short burst
U
رگبار کوتاه
shortens
U
کوتاه تر کردن
shortens
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه تر کردن
short period
U
دوره کوتاه
shortened
U
کوتاه کردن
short precision
U
دقت کوتاه
shorten
U
کوتاه تر کردن
shorten
U
کوتاه کردن
short drop
U
دراپ کوتاه
brief
U
کوتاه مختصر
stichomythia
U
مکالمات کوتاه
steep taper
U
مخروط کوتاه
briefer
U
کوتاه مختصر
briefed
U
کوتاه مختصر
hare sighted
U
کوتاه بین
short circuit
U
اتصال کوتاه
shear
U
کوتاه کردن
spontoon
U
نیزه کوتاه
shortwave
U
موج کوتاه
laconically
U
کوتاه موجز
shortening in
U
کوتاه کردن
abbreviate
U
کوتاه کردن
short term
U
دوره کوتاه
short term
U
کوتاه مدت
short splice
U
پیوند کوتاه
half pint
U
کوتاه تر از مقدارمتوسط
short shunt
U
شنت کوتاه
abbreviates
U
کوتاه کردن
abbreviating
U
کوتاه کردن
laconic
U
کوتاه موجز
short return
U
برگشت کوتاه
short time
U
کوتاه مدت
half timber
U
الوار کوتاه
short test bar
U
میله کوتاه
short run
U
کوتاه مدت
short run
U
مدت کوتاه
short service line
U
خط سرویس کوتاه
short
U
کوتاه کردن
catnapped
U
چرت کوتاه
catnapping
U
چرت کوتاه
truncate
U
کوتاه کردن
catnaps
U
چرت کوتاه
hide bound
U
کوتاه فکر
to cut short
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
truncates
U
کوتاه کردن
to look in
U
کوتاه کردن
to fall short
U
کوتاه امدن
spud
U
چاقوی کوتاه
spuds
U
چاقوی کوتاه
fubsy
U
کوتاه وکلفت
dogmatist
U
کوتاه فکر
gnomical
U
کوتاه لب نویس
formulating
U
کوتاه کردن
formulates
U
کوتاه کردن
chop
U
گام کوتاه
formulated
U
کوتاه کردن
chopped
U
گام کوتاه
formulate
U
کوتاه کردن
short brittle
U
شکننده- کوتاه
strop
U
طناب کوتاه
curtail
U
کوتاه کردن
short blast
U
بوق کوتاه
curtails
U
کوتاه کردن
short blast
U
سوت کوتاه
curtailing
U
کوتاه کردن
curtailed
U
کوتاه کردن
briefest
U
کوتاه مختصر
shuffled
U
گام کوتاه
simply stated
U
به بیان کوتاه
manikin
U
ادم کوتاه قد
abridge
U
کوتاه کردن
manakin
U
ادم کوتاه قد
unabridged
U
کوتاه نشده
term paper
U
رساله کوتاه
shuffles
U
گام کوتاه
shuffling
U
گام کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com