Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shortest operating time
U
کوتاهترین زمان عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
timed
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
time
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
times
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
home front
U
عملیات غیر نظامیان وشخصی ها در زمان جنگ
cycled
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycles
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
process
U
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
duty rated
U
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
processes
U
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
airline
U
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
airlines
U
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
synchronous
U
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
columns
U
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
U
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
SDRAM
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presents
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
op
U
عملیات
operation
U
عملیات
treatment
U
عملیات
operations
U
عملیات
treatments
U
عملیات
sabotaging
U
عملیات تخریبی
scope
U
هدف عملیات
war room
U
اتاق عملیات
radius
U
شعاع عملیات
sabotaged
U
عملیات تخریبی
scope
U
منظور از عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
sabotages
U
عملیات تخریبی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
hostility
U
عملیات خصمانه
sabotage
U
عملیات تخریبی
area of operation
U
منطقه عملیات
phases
U
مرحله عملیات
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
finishing
U
عملیات تکمیل
harassing actions
U
عملیات ایذایی
rehearsals
U
تکرار عملیات
rehearsal
U
تکرار عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
string operation
U
عملیات رشتهای
surface treatment
U
عملیات سطحی
immediate action
U
عملیات فوری
hostilities
U
عملیات خصمانه
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
delaying action
U
عملیات تاخیری
phased
U
مرحله عملیات
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
plan of action
U
طرح عملیات
infiltration
U
عملیات نفوذی
campaigns
U
عملیات جنگی
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
closing
U
خاتمه عملیات
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
offensive
U
عملیات افندی
initiatives
U
ابتکار عملیات
initiative
U
ابتکار عملیات
offensives
U
عملیات افندی
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
theater of operations
U
صحنه عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
airmobile operations
U
عملیات هوارو
subversives
U
عملیات براندازی
subversive
U
عملیات براندازی
flow charts
U
شمای عملیات
action deferred
U
تامل در عملیات
hot dogging
U
عملیات نمایشی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
flow chart
U
شمای عملیات
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
campaign
U
عملیات جنگی
terminal operations
U
عملیات بارانداز
campaigned
U
عملیات جنگی
campaigning
U
عملیات جنگی
earthworks
U
عملیات خاکی
Military operations.
U
عملیات نظامی
phase
U
مرحله عملیات
combat information center
U
اطاق عملیات
delay
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delays
U
عملیات تاخیری
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
concept of operations
U
تدبیر عملیات
rescue operation
U
عملیات نجات
concrete operations
U
عملیات عینی
offence
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات تعرضی
phasing
U
مراحل عملیات
parallel operation
U
عملیات موازی
espial
U
عملیات جاسوسی
scene of action
U
صحنه عملیات
f.of operations
U
حوزه عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
external operation
U
عملیات خارجی
operations room
U
اتاق عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
spial
U
عملیات جاسوسی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
pseudooperation
U
شبه عملیات
psychological operations
U
عملیات روانی
divert action
U
عملیات مخالف
action
U
جنگ عملیات
action
U
عملیات جنگی
destructive operation
U
عملیات مخرب
deputy for operations
U
معاونت عملیات
actions
U
جنگ عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
actions
U
عملیات جنگی
dry run
U
عملیات جنگی
process chart
U
نقشه عملیات
earth work
U
عملیات خاکی
offenses
U
عملیات افندی
conversational operation
U
عملیات محاورهای
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
counter military
U
ضد عملیات نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com