English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pent up U دریک جا نگاه داشته شده
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
water plate U بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glanced U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
in an instant U دریک ان
derricks U دریک
derrick U دریک
swinging derrick U دریک گردان
standing derrick U دریک ثابت
on one occasion U دریک موقع
on a par U دریک تراز
sedentary U مقیم دریک جا
en bloc U دریک بلوک
in an instant U دریک لحظه
rub elbows/shoulders <idiom> U دریک سطح بودن
run in the family/blood <idiom> U دریک سطح بودن
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
aline U دریک رشته قراردادن
somewheres U یک جایی دریک محلی
somewhere U یک جایی دریک محلی
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
beside U دریک طرف بعلاوه
partly U نسبتا دریک جزء
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
collinear U دریک خط مستقیم واقع شونده
have one's ass in a sling <idiom> U دریک وضع نا مساعد بودن
coincident U واقع شونده دریک وقت
batches U مقدار نان دریک پخت
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
batch U مقدار نان دریک پخت
colocate U دریک مکان قرار دادن
coinciding U دریک زمان اتفاق افتادن
easy does it <idiom> U دریک چشم بهم زدن
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
coincide U دریک زمان اتفاق افتادن
in a crack U دریک چشم بهم زدن
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
coincides U دریک زمان اتفاق افتادن
coincided U دریک زمان اتفاق افتادن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
concurrent U دریک وقت واقع شونده موافق
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
gigahertz U فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
hinge joint U مفصلی که دریک سطح حرکت کند
bicipital U تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
play footsie <idiom> U باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
broadside U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
farrowed U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
farrows U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
farrow U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
ledger blade U تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
within living memory U به یاد دارند
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
turning point U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
diachrony U تغییراتی که در ادوار مختلف تاریخ دریک زبان یک ملت پدید می اید
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
conifers U که میوه مخروطی دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
routing U لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
diurnal U مربوط به روز جانورانی که درروزفعالیت دارند
boxed U موضوعاتی که همه در یک جعبه قرار دارند
They are famed for their courage. U بخاطر شجاعت وجسارتشان شهرت دارند
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
helo U پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
D SUB connector U ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
roundups U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
utopian socialism U شارل فوریه و لوئی بلان قرار دارند
history U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
histories U یا سایتهایی در اینترنت که مراجعه شده را نگه می دارند
roundup U سواران و اسبهایی که در این گردآوری شرکت دارند
flat U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
chain U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
They are poles apart. U یک دنیا باهم فرق دارند ( بسیار متفاوتند )
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
flattest U فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
planar U اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
chains U چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
electronic journal U فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
virtual U بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
Do the trains connect? U [خط] قطارها به هم اتصال دارند؟ [برای عوض کردن قطار]
pin compatible U تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
All members are entitled to use the swimming pool. U همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
He was engrossed in conversation . U فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
tree U سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
cyberspace U دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
balun U مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
bulk petroleum U سوخت قوال مخازنی که بیش از 55 گالن فرفیت دارند
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
merge U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
merges U ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
flock U [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
baby-minder U شخصیکهدر منزلخود از بچههایی که والدین شاغل دارند پرستاری میکند
transborder U ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
neural net U مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
barrel printer U نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
notations U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
toolbar U پنجرهای که حاوی نشانه هایی است که به ابزار دستیابی دارند
messages U تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
lan U شبکهای که ترمینالها و قط عات مختلف آن در فاصله کمی از هم قرار دارند.
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
message U تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
notation U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
hawfinch U سهره وسینه سرج ومانندانهاکه نوک محکم ومخروطی دارند
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
ddp U عمل بازیاب یا اطلاع از دادهای که در محلهای مختلف قرار دارند
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
karaite U عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
dialed U شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
to be a fifth wheel [to be in the way] U آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
dialled U شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com