English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rag picker U کهنه برچین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rugose U برچین و چروک
end gatherer U پشم برچین
rag picker U اشغال برچین
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
antiquated U کهنه
tatters U کهنه
worn out U کهنه
musty U کهنه
poky U کهنه
pokiest U کهنه
pokier U کهنه
crusted U کهنه
worn-out U کهنه
rungs U کهنه
weatherbeaten U کهنه
age-old U کهنه
outworn U کهنه
dowdy U کهنه
lint U کهنه
stale U کهنه
run down U کهنه
run-down U کهنه
worm eaten U کهنه
weatherworn U کهنه
age old U کهنه
trity U کهنه
ragman U کهنه خر
mucid U کهنه
fogram U کهنه
gray U کهنه
pokey U کهنه
kettle holder U کهنه
knacker U کهنه خر
dossil U کهنه
by gone U کهنه
antique U کهنه
antiques U کهنه
wadding U کهنه
obsolescent U کهنه
timeworn U کهنه
behind the times U کهنه
shabbly U کهنه
out of d. U کهنه
obsolete U کهنه
obsolescence U کهنه گی
wads U کهنه
fustier U کهنه
old-fashioned U کهنه
behindhand U کهنه
trite U کهنه
wad U کهنه
rags U کهنه
rag U کهنه
fusty U کهنه
fustiest U کهنه
ragged U کهنه
olden U کهنه
archaic U کهنه
tacky U کهنه
shabbier U کهنه ژنده
the old world U جهان کهنه
older U پیرانه کهنه
antiquate U کهنه کردن
oldest U کهنه کار
wads U کهنه نمد
duds U رخت کهنه
stale joke U جوک کهنه
oldest U پیرانه کهنه
shabbiest U کهنه ژنده
wash linen U کهنه فرفشویی
unworn U کهنه نشده
shabby U کهنه ژنده
wall rue U سداب کهنه
old wool U پشم کهنه
superannuate U کهنه شدن
wad U کهنه نمد
fogyish U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
junk U کهنه و کم ارزش
mouldy U کهنه وفاسد
pseudo archaic U کهنه نما
hunkerism U کهنه پرستی
dead U منسوخ کهنه
obsolesce U کهنه شدن
sour dough U کهنه کار
duddy U کهنه پوش
boneman U کهنه فروش
fripper U کهنه فروش
fripperer U کهنه فروش
codex U دستخط کهنه
thread bare U فرش کهنه
ragman U کهنه فروش
duddie U کهنه پوش
ogygian U بسیار کهنه
aging U کهنه شدن
veterans U کهنه سرباز
ages U کهنه کردن
lint U کهنه فتیله
age U کهنه کردن
dabs U کهنه را نم زدن
rags U کهنه شدن
veterans U کهنه کار
dab U کهنه را نم زدن
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
aging U کهنه کردن
dabbed U کهنه را نم زدن
uptight U کهنه پرست
unreconstructed U کهنه پرست
fuddy-duddy U کهنه اندیش
fuddy-duddies U کهنه اندیش
veteran U کهنه کار
rag U کهنه شدن
superannuated U زیاد کهنه
dodo U کهنه پسند
old-timer U کهنه کار
dodoes U کهنه پسند
dodos U کهنه پسند
old U کهنه کار
green meat U گوشت کهنه
old-timers U کهنه کار
obscurantism U کهنه پرستی
old U پیرانه کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
veteran U کهنه سرباز
ancient U کهن کهنه
back numbers U چیز کهنه
older U کهنه کار
back numbers U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
back number U شماره کهنه
old timer U کهنه کار
sea dog U ملوان کهنه کار
outwear U کهنه شدن گذراندن
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
wear out U کهنه و فرسوده شدن
passe U کهنه مسلک گذشته
stager U ادم کهنه کار
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
to pick rags U کهنه برچینی کردن
paleology U دانش چیزهای کهنه
he has seen sevice U کهنه کار است
antediluvian U ادم کهنه پرست
dishcloth U کهنه فرف شویی
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
back out U کهنه و فرسوده شدن
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloths U کهنه فرف شویی
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
knackery U جنس بنجل و کهنه
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
well worn U زیاد کار کرده کهنه
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
demode U ازمد افتاده کهنه شده
campaigners U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigner U سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
obsoletism U بکار بردن واژههای کهنه یامهجور
mossyback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
tampons U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
mossback U ادم کهنه پرست یا محافظه کار
Who is worse shod than the shoemakers wife?. <proverb> U کهنه تر از کفش زن کفاش ,کفشى هست ؟.
The old paper money is called in. U اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
tampon U توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
This sort of talk is threadbare ( outmoded ) . U این حرفها دیگه کهنه شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com