English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excess meter U کنتور مصرف اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
watt hour meter U کنتور وات ساعت کنتور مصرف واقعی
metre U کنتور مصرف سنج
metres U کنتور مصرف سنج
reactive volt ampere hour meter U کنتور مصرف کور
volt ampere hour meter U کنتور مصرف فاهری
var hour meter U کنتور مصرف کور
meter U کنتور مصرف سنج
meters U کنتور مصرف سنج
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
countering U کنتور
meter U کنتور
countered U کنتور
amperehour meter U کنتور
water meter U کنتور اب
electric meter U کنتور
meters U کنتور
counter U کنتور
meter U کنتور نشاندهنده
gasmeter U کنتور گاز
induction meter U کنتور القائی
electricity meter U کنتور برق
meters U کنتور نشاندهنده
magnetic counter U کنتور مغناطیسی
induction type hour meter U کنتور القائی
counter circuit U کنتور رادار
entrance switch U کلید کنتور
two phase meter U کنتور دو فاز
geiger mueller counter U کنتور گایگر مولر
kilowatt hour meter U کنتور کیلووات ساعت
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
house service meter U کنتور برق منزل
induction motor meter U کنتور موتور القائی
call meter U کنتور مکالمات تلفنی
prepayment meter U کنتور پیش پرداخت
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
impluse recorder U کنتور ثبات ضربه جریان
measuring transformer meter U کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
induction watt hour meter U کنتور وات ساعت القائی
reactive volt ampere hour meter U کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
impluse counter U شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
gasometers U گاز سنج کنتور گاز
gasometer U گاز سنج کنتور گاز
surplus U اضافی
surpluses U اضافی
unduly U اضافی
excess U اضافی
supplementary U اضافی
excesses U اضافی
extensions U اضافی
extension U اضافی
supplemantary U اضافی
overflow U اضافی
overflowed U اضافی
floating U اضافی
overflows U اضافی
supernumerary U اضافی
redundant U اضافی
additional U اضافی
plus U اضافی
relative U اضافی
accessional U اضافی
accesses U اضافی
accessing U اضافی
access U اضافی
paragogic U اضافی
surplusage U اضافی
overtime U اضافی
de trop U اضافی
accessed U اضافی
excess load U بار اضافی
addition record U رکورد اضافی
adduct U ترکیب اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
excess profit U سود اضافی
excess price U قیمت اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess length U طول اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
days of grace U مهلت اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
beauty sleep U خواب اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
flab U گوشت اضافی
end cell U پیل اضافی
regulating cell U پیل اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
adscript U یادداشت اضافی
aditional service U سرویس اضافی
additional score U نمره اضافی
spill water U ابهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
overload U بار اضافی
extra current U جریان اضافی
extra cost U هزینه اضافی
surplus water U ابهای اضافی
surplus value U ارزش اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
overcharging U هزینه اضافی
overcharges U هزینه اضافی
sudden death U وقت اضافی
sudden-death U وقت اضافی
surtax U مالیات اضافی
superimposed U اتش اضافی
overcharge U هزینه اضافی
overcharged U هزینه اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
excess stock U مواد اضافی
overloaded U بار اضافی
overloads U بار اضافی
surplus material U ماده اضافی
surplus production U تولید اضافی
extra premium U پاداش اضافی
excess supply U عرضه اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
further U اضافی زائد
an a.chapter U یک باب اضافی
furthered U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
furthers U اضافی زائد
extra time U وقت اضافی
extra period U وقت اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
intercalary U اضافی افزوده
overtime U وقت اضافی
barrage U وقت اضافی
overtime U ساعات اضافی
over- U گذشته اضافی
over U گذشته اضافی
postiche U متن اضافی
barrages U وقت اضافی
padding U متن اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
redundant equation U معادله اضافی
bonus U پرداخت اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
overhand knot U گره اضافی
overestimation U براورد اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
poundage U هزینه اضافی
surcharge U هزینه اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharge U نرخ اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
surcharge U مالیات اضافی
supplementary U اضافی مکمل
surcharges U مالیات اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
surcharges U نرخ اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
extra U فوق العاده اضافی
additionally U بطور اضافی یا زائد
overcharges U اضافی هزینه کردن
terret or rit U حلقه یراق اضافی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
surcharge U درصد هزینههای اضافی
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
overcharge U اضافی هزینه کردن
third brush regulation U تنظیم با زغال اضافی
surcharges U درصد هزینههای اضافی
third brush generator U دینام با زغال اضافی
cumulative evidence U قرائن یا مدارک اضافی
incremental cost U هزینه های اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
plusage U سرامد مقدار اضافی
plussage U سرامد مقدار اضافی
extras U فوق العاده اضافی
overcharging U اضافی هزینه کردن
value added network U ارزش اضافی شبکه
overcharged U اضافی هزینه کردن
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com