English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
checks and balance U کنترل و مقابله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
check U مقابله کردن مقابله
checks U مقابله کردن مقابله
checked U مقابله کردن مقابله
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
transfer check U مقابله
checks U مقابله
contrasting U مقابله
contrasted U مقابله
contrast U مقابله
echo check U مقابله
contrasts U مقابله
bucking U مقابله
opposition U مقابله
confrontations U مقابله
confrontation U مقابله
checking U مقابله
collations U مقابله
checked U مقابله
controlment U مقابله
collation U مقابله
check U مقابله
counterview U مقابله
automatic check U مقابله خودکار
spot check U مقابله موضعی
check list U سیاهه مقابله
check indicator U نماینده مقابله
check boxes U جعبههای مقابله
counter U مقابله کردن
loop checking U مقابله حلقه
limit check U مقابله حدود
visual check U مقابله بصری
visual check U مقابله دیداری
spot checks U مقابله موضعی
system check U مقابله سیستم
built in check U مقابله توکار
acounter U مقابله کردن
sight check U مقابله چشمی
spell checker U مقابله گر املائی
bucking coil U پیچک مقابله
reciprocity U مقابله به مثل
sum check U مقابله جمعی
countered U مقابله کردن
validity check U مقابله اعتبار
twin check U مقابله توام
countering U مقابله کردن
selection check U مقابله گزینش
sight check U مقابله نظری
sequence check U مقابله ترتیب
sequence checking U مقابله ترتیبی
retaliation U مقابله به مثل
marginal check U مقابله مرزی
dynamic check U مقابله پویا
cross-examinations U پرسش و مقابله
collated U مقابله کردن
collates U مقابله کردن
algebra U جبر و مقابله
collating U مقابله کردن
beard U مقابله کردن
beards U مقابله کردن
parity check U مقابله توازن
overflow check U مقابله سرریز
repel U مقابله کردن
repelled U مقابله کردن
repelling U مقابله کردن
repels U مقابله کردن
cross-examination U پرسش و مقابله
casting out nines U مقابله نه نهی
opposability U مقابله پذیری
parity check U مقابله ایستایی
parity checking U مقابله توازن
data check U مقابله داده ها
modulo n check U مقابله به پیمانه
checklist U سیاهه مقابله
crossecheck U مقابله مجدد
arithmetic check U مقابله حسابی
diagnostic check U مقابله تشخیصی
cyclic check U مقابله چرخهای
collate U مقابله کردن
check point U نقطه مقابله
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
check U مقابله کردن بررسی
reciprocated U مقابله به مثل نمودن
machine check interrupt U وقفه مقابله ماشین
checks U مقابله کردن بررسی
check indicator U مشخص کننده مقابله
checking program U برنامه مقابله کننده
checked U مقابله کردن بررسی
hardware check U مقابله سخت افزاری
odd even check U مقابله فرد و زوج
counter military U مقابله باعملیات نظامی
tick off U نشان رسیدگی و مقابله
collate U مقابله وتطبیق کردن
vertical parity check U مقابله توان عمدی
collates U مقابله وتطبیق کردن
syntax checker U مقابله نحوه گری
reciprocates U مقابله به مثل نمودن
longitudinal redundancy check U مقابله افزونگی طولی
reciprocate U مقابله به مثل نمودن
collating U مقابله وتطبیق کردن
parity check U مقابله کردن توازن
collated U مقابله وتطبیق کردن
duplication check U مقابله از راه تکرار
dump check U مقابله حین روبرداری
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
Touché! U خوب مقابله کردی! [در بحثی]
disaster control U روش مقابله با سوانح و بلایا
checkpoint restart U اغازگر مجدد نقطه مقابله
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
i raked all algebra U جبر و مقابله را زیر و روکردم
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
lrc U Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rencontre U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencounter U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
desk checking U فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
checkpoints U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points U محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
recaption U مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
retaliation U تلافی کردن مقابله کردن به مثل
counter U مقابله کردن تلافی کردن
countering U مقابله کردن تلافی کردن
countered U مقابله کردن تلافی کردن
resisting U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resists U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisted U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
reluctate U مقابله کردن بی میلی کردن
resist U مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
controlling U کنترل
control U کنترل
rein U کنترل
control code U کد کنترل
check-up U کنترل
check-ups U کنترل
line control U کنترل خط
minor control U کنترل کم
controls U کنترل
light control U کنترل روشنایی
experimental control U کنترل ازمایشی
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
control procedure U رویه کنترل
exchange control U کنترل ارز
control pannel U پانل کنترل
manual control U کنترل دستی
exchange control U کنترل ارزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com