Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
regardful
U
متوجه
advertent
U
متوجه
on ones guard
U
متوجه
overhanging
U
متوجه
tenty
U
متوجه
heedful
U
متوجه
attentive
U
متوجه
presentient
U
قبلا متوجه
particular redemption
U
متوجه فقره
finical
U
متوجه جزئیات
tendentious
U
متمایل متوجه
heliotropic
U
متوجه پرتوافتاب
point
U
متوجه ساختن
to waken
U
متوجه کردن
Be carful .
U
متوجه باش
wistful
U
متوجه ارزومند
directs
U
متوجه ساختن
lend
U
متوجه کردن
lend
U
متوجه شدن
lends
U
متوجه کردن
lends
U
متوجه شدن
directed
U
متوجه ساختن
see through
U
متوجه شدن
direct
U
متوجه ساختن
theocentric
U
متوجه بخدا
see-through
U
متوجه شدن
It has come to my notice that…
U
اخیرا"متوجه شده ام که ...
It dawned on me.
U
بعدش من متوجه شدم.
see the light
<idiom>
U
متوجه اشتباه شدن
I am sorry, I don't understand.
متاسفم، من متوجه نمیشوم.
to point to something
U
به چیزی متوجه کردن
self centered
U
متوجه نفس خود
otherworldly
U
متوجه دنیای دیگر
He is attentive to his work .
U
متوجه کارش است
I see now . I got it now . I understand now.
U
حالافهمیدم ( متوجه شدم )
reentrant
U
متوجه بسمت داخل
Now I understand!
U
حالا متوجه شدم!
Oh, I see!
U
آه، الان متوجه شدم!
earthbound
U
متوجه بسوی زمین
he aimed it at me
U
سخنش متوجه من بود
acroscopic
U
متوجه به بالا صعودی
to not be
[any]
the wiser
<idiom>
U
باز هم متوجه نشدن
point
U
به سمت متوجه کردن
Be carful of your health .
U
متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
To bring something to someones notice . Make someone sit up and take notice .
U
کسی را متوجه چیزی کردن
diverts
U
متوجه کردن معطوف داشتن
diverted
U
متوجه کردن معطوف داشتن
divert
U
متوجه کردن معطوف داشتن
I am concentrating on my studies .
U
افکارم متوجه مطالعاتم است
She is not mindful of her social position ( status ) .
U
متوجه موقعیت اجتماعی اش نیست
falloff
U
متوجه بودن منحرف شدن
animadvert
U
اعتراض کردن متوجه شدن
great dangers impend over us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی متوجه ما است
to pull any one's sleeve
U
کسیرا متوجه سخن خود کردن
Upon reflection , I realized that …
U
دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
At last the penny dropped!
<idiom>
U
آخرش متوجه شد که موضوع چه است!
[اصطلاح]
It was only when she rang up
[called]
that I realized it.
U
تازه وقتی که او
[زن]
زنگ زد من متوجه شدم.
to set one's affection
فکر یا میل خود را متوجه ساختن
to pull any one by the sleeve
U
کسیرا متوجه سخن خود کردن
It finally sunk in !
<idiom>
U
آخرش متوجه شد که موضوع چه است!
[اصطلاح]
to strike at any one
U
ضربت خود را متوجه کسی ساختن
asleep at the switch
<idiom>
U
متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
boomerang
U
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomerangs
U
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomeranging
U
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
intensive bombardment
U
بمبارانی که بیک نقطه متمرکزیل متوجه باشد
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
boomeranged
U
عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
introvert
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
How do I notice when the meat is off?
U
چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
feel out
<idiom>
U
صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
extroverts
U
شخصی که تمام عقایدو افکارش متوجه بیرون ازخودش است
extrovert
U
شخصی که تمام عقایدو افکارش متوجه بیرون ازخودش است
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
I need my e
U
من دوست دارم
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
i wish to stay here
U
میل دارم ...
it is in my recollection
U
یاد دارم
close the door please
U
خواهش دارم
own a house
U
خانهای دارم
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
I agree.
U
قبول دارم.
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
i maintain
U
عقیده دارم که ...
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
to p off an awkward situation
U
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
microwave hop
U
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
sail
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailed
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
sailings
U
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
i insist on your being present
U
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears!
<idiom>
U
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
Is there enough time to change trains?
U
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
U
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
U
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
pan
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan-
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t.
U
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
Now I'm starting to believe it.
U
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
i suffer from headache
U
سردرد دارم دچار سردرد هستم
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com