English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
image degradation U کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
image displacement U اشتباه تصویر یا خطای تصویربرداری دستگاه
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
radar U دستگاه رادار
rawinsonde U دستگاه راوین رادار هواسنجی
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
volume U قدرت دستگاه مخابراتی
payouts U قدرت کار دستگاه
payout U قدرت کار دستگاه
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
ergograph U دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
zymoscope U دستگاه اندازه گیری قدرت تخمیر
inputted U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
out put U حاصل کار قدرت خروجی دستگاه
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
pip matching U روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
benumb U بی قدرت کردن
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
qualifies U تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
qualify U تعیین کردن قدرت راتوصیف کردن
receptions U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
reception U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
traction U قدرت کشش بکسل کردن
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
subversion U نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
mangles U دستگاه پرس له کردن
mangle U دستگاه پرس له کردن
setting up apparatus U دستگاه سوار کردن
mangling U دستگاه پرس له کردن
to break aset U خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
radar U رادار
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
distortions U تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion U تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
rougher U دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
zamboni U دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
corner reflector U پریکسوپ رادار
acquisition radar U رادار هدفیاب
search radar U رادار تجسسی
aerial radar U رادار هوایی
crystal ball U انتن رادار
acquisition radar U رادار هدفیابی
teleran U رادار تلویزیونی
counter circuit U کنتور رادار
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
agl U رادار هواپیما
surveillance radar U رادار مراقبتی
aircraft gun laying U رادار هواپیما
crystal balls U انتن رادار
radar installation U تاسیسات رادار
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
radar boresight U محوریابی رادار
radar beam U پرتو رادار
radome U اطاق رادار
radar scope U صفحه رادار
radar beacon U راهنمای رادار
radar trace U علامت رادار
radar trapping U اختلال رادار
radarman U متصدی رادار
radar alimeter U فرازیاب رادار
radar ranging U میدان رادار
radar quardship U نگهبانی رادار
sensor U رادار مراقبتی
radar location U موقعیت رادار
radar man U متصدی رادار
doppler radar U رادار دوپلر
radar equipment U تجهیزات رادار
radar engineering U مهندسی رادار
radar network U شبکه ی رادار
radome U برج رادار
radar operator U متصدی رادار
doppler radar U رادار داپلر
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
radar clutter U منطقه کور رادار
radar boresight U تطابق خط دید رادار
beam width U عرض بیم رادار
radar countermeasures U پیش گیریهای ضد رادار
screening elevation U تراز مانع رادار
surveillance radar U رادار تجسس هدف
airborne sensor U رادار مراقبتی هوابرد
radar measurement U اندازه گیری رادار
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sidelobe U بیم جانبی رادار
acquisition radar U رادار اکتشاف هدف
warning radar U رادار هشدار دهنده
active sonar U رادار دریایی فعال
sector of search U منطقه تجسس رادار
raydit U رادار اقیانوس نگار
seeker U رادار تجسس هدف
radome U گنبد انتن رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echoing U برگشت امواج رادار
radar beacon U برج دیدبانی رادار
fire control radar U رادار کنترل اتش
b scope U صفحه کاتد رادار
echoed U برگشت امواج رادار
radar scope U صفحه دید رادار
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
radar beacon U برج مراقبت رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
sbend distortion U لرزش تصویر رادار
echo U برگشت امواج رادار
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
scan U یک دور گردش انتن رادار
azimuth stabilized ppi U صفحه رادار با سمت ثابت
scans U یک دور گردش انتن رادار
tactical air navigation U رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
scanned U یک دور گردش انتن رادار
corner reflector U پریکسوپ تنظیم هدف رادار
people sniffer U رادار کشف افراد دشمن
loran U رادار مسافت سنج دریایی
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
shoran U شورن رادار اب نگار بردکوتاه
radar echo U علایم روی صفحه رادار
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
clutter U برفک انداختن صفحه رادار
radar ranging U تنظیم تیر به وسیله رادار
radar prediction U کسب اطلاعات به وسیله رادار
clara U منطقه رادار پاک است
cluttered U برفک انداختن صفحه رادار
aspect change U تغییرمنظر هدف از دید رادار
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
clutters U برفک انداختن صفحه رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com