Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
finiteness
U
محدودیت
circumscription
U
محدودیت
limitations
U
محدودیت
finitude
U
محدودیت
incomprehensiveness
U
محدودیت
limitation
U
محدودیت
constraint
U
محدودیت
restraint
U
محدودیت
narrowness
U
محدودیت
constraints
U
محدودیت ها
restrictions
U
محدودیت
restraints
U
محدودیت
restriction
U
محدودیت
restriction of imports
U
محدودیت واردات
import restriction
U
محدودیت واردات
limitation period
U
دوره محدودیت
monetary deflation
U
محدودیت پولی
monetary restriction
U
محدودیت پولی
constraint of supply
U
محدودیت امادی
monopoly restriction
U
محدودیت انحصاری
limitable
U
محدودیت پذیر
restraint of trade
U
محدودیت تجارت
restriction of range
U
محدودیت دامنه
restrictionism
U
سیاست محدودیت
free play
U
بدون محدودیت
fire restriction
U
محدودیت اتش
economic constraint
U
محدودیت اقتصادی
compute bound
U
محدودیت محاسباتی
time limit
U
محدودیت زمانی
exchange restricition
U
محدودیت ارزی
time limits
U
محدودیت زمانی
exchange restriction
U
محدودیت ارزی
capital constraint
U
محدودیت سرمایه
exclusiveness
U
محدودیت انحصار
budget constraint
U
محدودیت بودجه
budget constaint
U
محدودیت بودجهای
economic stringency
U
محدودیت اقتصادی
appropriation limitation
U
محدودیت بودجه
freely
U
بدون محدودیت
age limit
U
محدودیت سنی
tie up
<idiom>
U
محدودیت استفاده
restriction
U
منع محدودیت
wage constraint
U
محدودیت دستمزد
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
trade restriction
U
محدودیت تجاری
time bar
U
محدودیت زمانی
restrictions
U
منع محدودیت
exclusion
U
محدودیت در دستیابی به سیستم
in restraint of trade
U
تحت محدودیت تجارتی
appropriation limitation
U
محدودیت تخصیص اعتبار
import quotas
U
محدودیت کمی واردات
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
airspace restricted area
U
منطقه محدودیت پرواز
parochialism
U
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
freezes
U
محدودیت عدم امکان تغییر
unconstrained optimization
U
بهینه سازی بدون محدودیت
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
freeze
U
محدودیت عدم امکان تغییر
arrays
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
weapon
U
اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
armless
U
بی اسلحه
weapons
U
اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
weaponary
U
مربوط به اسلحه
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
single shot
U
اسلحه تک تیر
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
side arms
U
اسلحه کمری
armourer
U
اسلحه ساز
side arm
U
اسلحه کمری
shooting iron
U
اسلحه گرم
light armed
U
سبک اسلحه
safety lock
U
ضامن اسلحه
d. armour
U
اسلحه دفاع
fire arms
U
اسلحه ی گرم
heavy armed
U
سنگین اسلحه
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
cold steel
U
اسلحه سرد
arm of precision
U
اسلحه دقیق
firearms
U
اسلحه گرم
pieces
U
اسلحه گرم
holsters
U
جلد اسلحه
piece
U
اسلحه گرم
holster
U
جلد اسلحه
thumb
U
شستی اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
stoppages
U
گیر در اسلحه
stoppage
U
گیر در اسلحه
ordnance
U
اسلحه ومهمات
arm
U
اسلحه گرم
armory
U
اسلحه خانه
firearm
U
اسلحه گرم
misfire
U
گیرکردن اسلحه
armorer
U
اسلحه ساز
triggered
U
ماشه اسلحه
trigger
U
ماشه اسلحه
misfired
U
گیرکردن اسلحه
armouries
U
اسلحه خانه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
thumbing
U
شستی اسلحه
weapon
U
اسلحه حربه
weapons
U
اسلحه حربه
weaponry
U
اسلحه سازی
thumbs
U
شستی اسلحه
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds
U
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
velite
U
سرباز سبک اسلحه
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
poppers
U
اسلحه صدا دار
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
unlimited
U
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
withheld
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
input
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted
U
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited
U
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
wraparound
U
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com