Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frigidity
U
کمی تمایل درقوای جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
U
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
liking
U
تمایل
pendulum
U
تمایل
pendulums
U
تمایل
nisus
U
تمایل
trend
U
تمایل
gravitation
U
تمایل
propensity
U
تمایل
propensities
U
تمایل
tendencies
U
تمایل
would
U
تمایل
proclivity
U
تمایل
trends
U
تمایل
aclinic
U
بی تمایل
addictedness
U
تمایل
appetence
U
تمایل
declination
U
تمایل
appetency
U
تمایل
appetence or tency
U
تمایل
sentiment
U
تمایل
trepan
U
تمایل
left justification
U
تمایل به چپ
unwilling
U
بی تمایل
disinclined
U
بی تمایل
month's mind
U
تمایل
proclivities
U
تمایل
orientation
U
تمایل
tendency
U
تمایل
proneness
U
تمایل
intention
U
تمایل
disposition
U
تمایل
leanings
U
تمایل
intentions
U
تمایل
recumbency
U
تمایل
leaning
U
تمایل
affects
U
تمایل داشتن
polarities
U
تمایل قطبی
fantasy
U
میل تمایل
fantasies
U
میل تمایل
hangs
U
تردید تمایل
hang
U
تردید تمایل
the herd instinct
U
تمایل بگروه
streaked
U
تمایل میل
list
U
تمایل کجی
falloff
U
تمایل داشتن
landscape orientation
U
تمایل افقی
predilection
U
تمایل قبلی
predilections
U
تمایل قبلی
tilts
U
کجی تمایل
tilted
U
کجی تمایل
tilt
U
کجی تمایل
fugitiveness
U
تمایل به فرار
work effort
U
تمایل به کار
central tendency
U
تمایل به مرکز
polarity
U
تمایل قطبی
reactive tendency
U
تمایل واکنشی
streaks
U
تمایل میل
streaking
U
تمایل میل
streak
U
تمایل میل
veins
U
حالت تمایل
vein
U
حالت تمایل
trepan
U
تمایل داشتن
caprices
U
تمایل فکری
caprice
U
تمایل فکری
disinclination
U
عدم تمایل
against his grain
U
برخلاف تمایل او
propensity to consume
U
تمایل به مصرف
aptitudes
U
تمایل طبیعی
wish
[would like]
U
تمایل داشتن
gust
U
تمایل مزمزه
gusts
U
تمایل مزمزه
leans
U
تمایل داشتن
leaned
U
تمایل داشتن
aptitude
U
تمایل طبیعی
sinistral
U
تمایل بچپ
proclivity to steal
U
تمایل بدزدی
propensity
U
تمایل طبیعی
affect
U
تمایل داشتن
propensities
U
تمایل طبیعی
predispostion
U
تمایل قبلی
antipathetic
U
فاقد تمایل
propend
U
تمایل داشتن
inclining
U
تعظیم تمایل
declinatory
U
دارای تمایل
self immolation
U
تمایل به خودکشی
preoccupation
U
تمایل شیفتگی
inclination
U
تمایل شیب
preoccupations
U
تمایل شیفتگی
portraint orientation
U
تمایل عمودی
lean
U
تمایل داشتن
odds
U
تمایل بیک سو احتمالات
tendency toward something
U
تمایل به سوی چیزی
uptrend
U
تمایل بسوی بالا
proclivities
U
تمایل طبیعی بچیز بد
rapprochement
U
نزدیکی تمایل بدوستی
yen
U
تمایل رغبت شدید
kindlily
U
با تمایل به مهربانی مهربانانه
evasiveness
U
تمایل به طفره یاگریز
proclivity
U
تمایل طبیعی بچیز بد
take to
U
تمایل پیدا کردن
argumentativeness
U
تمایل یاعادت به جدال
propensity to do evil
U
تمایل به بدی کردن
low marginal propensity to cunsume
U
تمایل ارام به مصرف
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
biases
U
تمایل بیک طرف
bias
U
تمایل بیک طرف
take to
U
تمایل پیدا کردن به
tilt angle
U
زاویه تمایل به طرفین
to take a ply
U
تمایل پیدا کردن
turns
U
تمایل تغییر جهت
hade
U
تمایل پیدا کردن
inclination for any thing
U
تمایل یا میل بچیزی
express willingness
U
اظهار تمایل کردن
turn
U
تمایل تغییر جهت
adductor
U
تمایل عضو بطرف محور
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
diathesis
U
تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
prepossession
U
اشغال قبلی تمایل بیجهت
desirability
U
درجه تمایل شرایط مطلوب
helms
U
تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm
U
تمایل قایق به انحراف از مسیر
tenors
U
تمایل صدای زیر مردانه
worldliness
U
تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
heredity
U
تمایل برگشت باصل توارث
diminishing utility
U
قانون تقلیل تمایل به مصرف
tenor
U
تمایل صدای زیر مردانه
levorotatory
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
levorotary
U
دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out
U
تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
negative diheral
U
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
lug out
U
تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
oversteer
U
تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
labialism
U
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
p in favour of a person
U
تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
understeer
U
تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
bear in
U
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
cathedrals
U
تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedral
U
تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
hermaphrodites
U
دو جنسی
bisexual
U
دو جنسی
homogeneity
U
هم جنسی
bisexuals
U
دو جنسی
hermaphrodite
U
دو جنسی
generic
U
جنسی
diclinous
U
یک جنسی
ambisexual
U
دو جنسی
unisexual
U
یک جنسی
road sense
U
جنسی
unisex
U
دو جنسی
gamic
U
جنسی
sexes
U
جنسی
sex
U
جنسی
sexual
U
جنسی
kind
U
جنسی
kindest
U
جنسی
kinds
U
جنسی
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
heterosome
U
کروموزوم جنسی
idols of the tribe
U
اوهام جنسی
heterophilia
U
دیگرخواهی جنسی
impotence
U
ناتوانی جنسی
heteroerotism
U
دگرخواهی جنسی
heteroeroticism
U
دگرخواهی جنسی
sodomy
U
انحراف جنسی
tax in kind
U
مالیات جنسی
impotency
U
ضعف جنسی
impotence
U
ضعف جنسی
sexual anomaly
U
نابهنجاری جنسی
taxes in kind
U
مالیات جنسی
puberty
U
بلوغ جنسی
haploid cell
U
یاخته جنسی
gynandrous
U
نر و ماده دو جنسی
gender identity
U
هویت جنسی
raped
U
تجاوز جنسی
venery
U
مقاربت جنسی
gamete
U
یاخته جنسی
rapes
U
تجاوز جنسی
gametangium
U
سلول جنسی
unisexuality
U
حالت یک جنسی
gynandromorphy
U
ریخت دو جنسی
truckage
U
مبادله جنسی
gonocyte
U
سلول جنسی
rape
U
تجاوز جنسی
gonad
U
غده جنسی
germ cell
U
یاخته جنسی
raping
U
تجاوز جنسی
sexual development
U
رشد جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com