Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oscillating quantity
U
کمیت نوسانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
oscillatory
U
نوسانی
swingy
U
نوسانی
swingable
U
نوسانی
vacillatory
U
نوسانی
oscillating
U
نوسانی
pendulous
U
نوسانی
oscillating motion
U
حرکت نوسانی
oscillating lubricator
U
روغن ده نوسانی
oscillating current
U
جریان نوسانی
oscillating resistance
U
مقاومت نوسانی
pulsation welding
U
جوشکاری نوسانی
recipocal milling
U
فرزکاری نوسانی
undulation
U
جنبش نوسانی
spheroidize
U
گداختن نوسانی
flails
U
الت نوسانی هر چیزی
flailed
U
الت نوسانی هر چیزی
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
flailing
U
الت نوسانی هر چیزی
rock
U
تکان نوسانی دادن
yawing
U
انحراف نوسانی ناو
rocks
U
تکان نوسانی دادن
izod pendulum hammer
U
چکش نوسانی ایزود
vacillation
U
حرکت نوسانی دودلی
rocked
U
تکان نوسانی دادن
flail
U
الت نوسانی هر چیزی
oscillating sort
U
جور کردن نوسانی
oscillating sort
U
مرتب کردن نوسانی
simple harmonic motion
U
حرکت نوسانی ساده
undulaory
U
موجی نوسانی موج نما
oscillator
U
دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
batten
U
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
battens
U
قاب نوسانی ماشین بافندگی قید
infrasonic
U
دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
reversals
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
quantum
U
کمیت
quant
U
کمیت
shagreen
U
کمیت
scalar
U
کمیت
quantities
U
کمیت
quantity
U
کمیت
salomon damper
U
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
physical quantity
U
کمیت فیزیکی
sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی
scalar quantity
U
کمیت اسکالر
peridic quantity
U
کمیت تناوبی
pulsating quantity
U
کمیت ضربانی
quantifier
U
کمیت سنج
quantity control
U
کنترل کمیت
scalar quantity
U
کمیت عددی
vector quantity
U
کمیت برداری
alternating quantity
U
کمیت متناوب
scalar quantity
U
کمیت نردهای
batch quantity
U
کمیت گروهی
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
quantified
U
کمیت را تعیین کردن
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
quantifies
U
کمیت را تعیین کردن
quantify
U
کمیت را تعیین کردن
conserved quantity
U
کمیت ثابت
[فیزیک]
quantifying
U
کمیت را تعیین کردن
scalar quantity
U
کمیت غیر برداری
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
quantification
U
کمیت پذیر کردن
observable quantity
U
کمیت مشاهده پذیر
quantity surveyors
U
ارزیاب کمیت مواد
conserved quantity
U
کمیت پایسته
[فیزیک]
damped sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی میرنده
phase of a sinusoidal quantity
U
فاز کمیت سینوسی
pseudoscalar quantity
U
کمیت شبه عددی
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
quantity surveyor
U
ارزیاب کمیت مواد
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
symmetrical alternating quantity
U
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
scalar quantity
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
telemetry
U
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
even
U
کمیت یا عدد که ضریب دو است
quota
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
dimensionless quantity
U
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levels
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
instantaneous readout
U
سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
stakhnovism
U
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
relocation
U
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
superheterodyne
U
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
normalizes
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com