Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alternating quantity
U
کمیت متناوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
symmetrical alternating quantity
U
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
Other Matches
measure
U
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
alternates
U
متناوب کردن متناوب بودن
alternate
U
متناوب کردن متناوب بودن
alternated
U
متناوب کردن متناوب بودن
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
quantity
U
کمیت
quantities
U
کمیت
shagreen
U
کمیت
scalar
U
کمیت
quant
U
کمیت
quantum
U
کمیت
quantity control
U
کنترل کمیت
scalar quantity
U
کمیت عددی
scalar quantity
U
کمیت اسکالر
physical quantity
U
کمیت فیزیکی
pulsating quantity
U
کمیت ضربانی
scalar quantity
U
کمیت نردهای
quantifier
U
کمیت سنج
vector quantity
U
کمیت برداری
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
certificating of quantity
U
گواهی کمیت
batch quantity
U
کمیت گروهی
oscillating quantity
U
کمیت نوسانی
peridic quantity
U
کمیت تناوبی
sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی
phase of a sinusoidal quantity
U
فاز کمیت سینوسی
quantification
U
کمیت پذیر کردن
damped sinusoidal quantity
U
کمیت سینوسی میرنده
quantifying
U
کمیت را تعیین کردن
quantifies
U
کمیت را تعیین کردن
pseudoscalar quantity
U
کمیت شبه عددی
quantified
U
کمیت را تعیین کردن
quantify
U
کمیت را تعیین کردن
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
observable quantity
U
کمیت مشاهده پذیر
quantity surveyor
U
ارزیاب کمیت مواد
scalar quantity
U
کمیت غیر برداری
quantity surveyors
U
ارزیاب کمیت مواد
conserved quantity
U
کمیت ثابت
[فیزیک]
conserved quantity
U
کمیت پایسته
[فیزیک]
scalar
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar quantity
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
telemetry
U
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
even
U
کمیت یا عدد که ضریب دو است
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
alternating
U
متناوب
intermissive
U
متناوب
interrupted
U
متناوب
continual
U
متناوب
periodic
U
متناوب
intremittent
U
متناوب
intermittent
U
متناوب
spotty
U
متناوب
altern
U
متناوب
quota
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas
U
کمیت تعیین شده توسط دولت
alternating perspective
U
نمای متناوب
alternative reinforcement
U
تقویت متناوب
alternating stress
U
تنش متناوب
alternating field
U
میدان متناوب
alternating load
U
بار متناوب
fluctuating load
U
بار متناوب
alternative current
U
جریان متناوب
differential compaction
U
تراکم متناوب
periodic duty
U
کار متناوب
relief interval
U
استراحت متناوب
work interval
U
کار متناوب
off and on
U
بطور متناوب
interval exercises
U
تمرینهای متناوب
intermitter
U
متناوب کننده
intermittent reception
U
موجگیری متناوب
intermittent error
U
خطای متناوب
intermittent current
U
جریان متناوب
keying
U
قطع متناوب
gating
U
قطع متناوب
spasmodic efforts
U
کوشش متناوب
interchange
U
متناوب ساختن
pealing
U
طنین متناوب
pealed
U
طنین متناوب
alternators
U
متناوب ساز
alternate
U
تعویض متناوب
alternated
U
تعویض متناوب
staggering
U
متناوب تردیدداشتن
alternates
U
تعویض متناوب
alternator
U
متناوب ساز
stagger
U
متناوب تردیدداشتن
staggers
U
متناوب تردیدداشتن
peal
U
طنین متناوب
peals
U
طنین متناوب
AC
U
برق متناوب
flow
U
حرکت متناوب
alternate track
U
شیار متناوب
alternating arc
U
قوس متناوب
interchanging
U
متناوب ساختن
interchanges
U
متناوب ساختن
alternating copolymer
U
همبسپار متناوب
interchanged
U
متناوب ساختن
flows
U
حرکت متناوب
flowed
U
حرکت متناوب
jerky
U
تشنجی متناوب
periodic
U
متناوب پریودیک
intermittently
U
بطور متناوب
alternating current
U
جریان متناوب
dimensionless quantity
U
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
alternate
U
یک درمیان امدن متناوب
variation
U
نوسان متناوب پراکندگی
rectification of an alternating current
U
یکسوکنندگی جریان متناوب
alternators
U
دینام جریان متناوب
alternators
U
مولد جریان متناوب
reciprocating
U
دارای حرکت متناوب
three phase alternating current
U
جریان متناوب سه فازه
power of alternating current
U
توان جریان متناوب
alternates
U
یک درمیان امدن متناوب
single phase alternating current
U
جریان متناوب یک فازه
alternator
U
دینام جریان متناوب
intermittent rain
بارش متناوب باران
variations
U
نوسان متناوب پراکندگی
alternated
U
یک درمیان امدن متناوب
free alternating current
U
جریان متناوب هرز
forced alternating current
U
جریان متناوب فشرده
diagonal flow compressor
U
کمپرسور با جریان متناوب
alternating current motor
U
موتور جریان متناوب
alternating axis of symmerty
U
محور تقارن متناوب
alternating stress test
U
ازمایش تنش متناوب
alternating current circuit
U
مدار جریان متناوب
alternating current generator
U
مولد جریان متناوب
alternating current instrument
U
سنجه جریان متناوب
alternating current magnet
U
مغناطیس جریان متناوب
implusive discharge
U
تخلیه غیر متناوب
industrial alternating current
U
جریان متناوب صنعتی
intermittent rating
U
کار اسمی متناوب
load reversal
U
دوره بارگذاری متناوب
alternator
U
مولد جریان متناوب
magnitude of alternating current
U
دامنه جریان متناوب
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levels
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
impedance
U
مقاومت جریان متناوب امپدانس
synchronous alternator
U
مولد جریان متناوب سنکرون
multiphase alternating current
U
جریان متناوب چند فازه
magneto bell
U
زنگ اخبار جریان متناوب
cycle
U
بصورت متناوب فاهر شدن
high frequency alternating current
U
جریان متناوب فرکانس بالا
cycles
U
بصورت متناوب فاهر شدن
cycled
U
بصورت متناوب فاهر شدن
welding altrnator
U
مولد جوش جریان متناوب
stakhnovism
U
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
instantaneous readout
U
سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
relocation
U
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
alternator
U
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
torose
U
استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
alternators
U
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
initial alternating short circuit curren
U
جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
systaltic
U
منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
impedance
U
مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
clocks
U
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock
U
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
interlaminate
U
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate
U
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
inverter
U
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
capacitor start induction motor
U
موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
normalizes
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
orthoferrite
U
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
ups
U
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
two way alternate operation
U
عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
latch hooks
U
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com