English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dimensionless quantity U کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
instantaneous readout U سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
Other Matches
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
quantity U کمیت
shagreen U کمیت
scalar U کمیت
quant U کمیت
quantum U کمیت
quantities U کمیت
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
oscillating quantity U کمیت نوسانی
vector quantity U کمیت برداری
certificating of quantity U گواهی کمیت
certificate of quantity U گواهی کمیت
batch quantity U کمیت گروهی
alternating quantity U کمیت متناوب
pulsating quantity U کمیت ضربانی
sinusoidal quantity U کمیت سینوسی
quantity control U کنترل کمیت
scalar quantity U کمیت نردهای
scalar quantity U کمیت عددی
scalar quantity U کمیت اسکالر
quantifier U کمیت سنج
physical quantity U کمیت فیزیکی
peridic quantity U کمیت تناوبی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
quantity surveyor U ارزیاب کمیت مواد
observable quantity U کمیت مشاهده پذیر
pseudoscalar quantity U کمیت شبه عددی
quantifying U کمیت را تعیین کردن
phase of a sinusoidal quantity U فاز کمیت سینوسی
conserved quantity U کمیت ثابت [فیزیک]
conserved quantity U کمیت پایسته [فیزیک]
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
quantity surveyors U ارزیاب کمیت مواد
quantification U کمیت پذیر کردن
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
damped sinusoidal quantity U کمیت سینوسی میرنده
scalar quantity U کمیت غیر برداری
quantify U کمیت را تعیین کردن
quantifies U کمیت را تعیین کردن
quantified U کمیت را تعیین کردن
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
symmetrical alternating quantity U کمیت متناوب متقارن نامتوازن
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
even U کمیت یا عدد که ضریب دو است
telemetry U اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
scalar quantity U کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
scalar U کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
quotas U کمیت تعیین شده توسط دولت
quota U کمیت تعیین شده توسط دولت
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levels U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
the quantity of a vowel U کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
normalising U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
not nearctic U بدون
doubtlessly U بدون شک
unstressed U بدون مد
undoubted U بدون شک
but U بدون
ex- U بدون
ex U بدون
goalless U بدون گل
i'll warrant U بدون شک
sans U بدون
indubitable U بدون شک
without U بدون
bottomless U بدون ته
obtrusively U بدون حق
to a certainty U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
wanting U بدون
achromatic U بدون ترخیم
bachelor U بدون عیال
bachelors U بدون عیال
awless U بدون بیم
unalloyed U بدون الیاژ
vainly U بدون نتیجه
inaction U بدون فعالیت
no doubt U بدون تردید
inviscid U بدون لزوجت
irreflexive U بدون واکنش
expired U بدون اعتبار
irrespective of U بدون ملاحظه
insecure U بدون ایمنی
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
inoffensive U بدون زنندگی
blankly U بدون مقصودیامعنی
avirulent U بدون شدت
non delay U بدون تاخیر
nonboresafe U بدون ضامن
humble U بدون ارتفاع
achromic U بدون ترخیم
achlamydeous U بدون پوشش
voteless U بدون رای
acarpous U بدون میوه
unselfish U بدون خودخواهی
endless U بدون پایان
on the square U بدون کجی
humblest U بدون ارتفاع
acid free U بدون اسید
asymptomatic U بدون علامت
nonstop U بدون توقف
nonsyllabic U بدون هجایی
anechoic U بدون انعکاس
ametabolous U بدون دگردیسی
air dry U بدون رطوبت
acranial U بدون کاسهء سر
acold U بدون احساسات
indubitable U بدون تردید
intolerantly U بدون بردباری
toothless U بدون دندانه
free of tax U بدون مالیات
free play U بدون محدودیت
free trader U بدون گمرک
deice U بدون یخ کردن
degas U بدون گازکردن
fruitlessly U بدون نتیجه
dealated U بدون بال
unresponsive U بدون احتیاط
cordless U بدون سیم
free from slip U بدون لغزش
free from backlash U بدون لقی
flavorless U بدون مزه
disconnectedly U بدون ارتباط
continuously U بدون توقف
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
failure free U بدون خرابی
immediately U بدون واسطه
bloodless U بدون خونریزی
involuntarily U بدون اراده
glabrous U بدون کرک
confidently U بدون شبهه
inelastic U بدون کشش
notwithstanding U بدون توجه
discontinuously U بدون اتصال
bloodlessly U بدون خونریزی
ingenuously U بدون تزویر
inofficial U بدون اجازه
inoperculate U بدون دریچه
bareheaded U بدون کلاه
adrift U بدون هدف
indolently U بدون درد
indistinctively U بدون فرق
incommunicable U بدون رابطه
guilelessly U بدون تزویر
hands down U بدون احتیاط
holdless U بدون گیره
unfurnished U بدون اثاثیه
immethodical U بدون اسلوب
immusical U بدون هماهنگی
inapproachable U بدون دسترسی
incognizant U بدون شناسایی
by rote U بدون فکر
undue U بدون مداخله
without milk U بدون شیر
Nothing down. U بدون بیعانه.
faultless <adj.> U بدون مشکل
impeccable <adj.> U بدون مشکل
sound <adj.> U بدون مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بدون مشکل
off hand U بدون آمادگی
barrier-free U بدون حائل
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com