English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wraparound U کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
So much for our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
That's the end of our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
names U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
name U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
pirating U شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirated U شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
Hear it on the grapevine <idiom> U [شنیدن شایعه در مورد شخصی یا چیزی]
pirate U شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
pirates U شخصی که چیزی را کپی میکند و می فروشد
to lose track [of] U فراموش کنند [یا دیگر ندانند] که شخصی [چیزی] کجا است
handy dandy U بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
nerd U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerds U شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anchored U به چیزی بسته شده تکیه داده شده
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
array U می باشند
the like of you U باشند
arrays U می باشند
shearling U چیده باشند
implications U B درست باشند
implication U B درست باشند
inclusion U B درست باشند
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
draught beer U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
cradle scythe U داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
beer on draught U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
velvet powdered with pearls U مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
as like as two peas مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
hippocras U شرابی که بان ادویه زده باشند
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
pinole U ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
perfunctoriness U چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
sparse array U ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lateral route U جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
like two peas in a pod <idiom> U مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
duett U قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
peered U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
display tolerance U میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
peering U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
intercalated strata U چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
hanging committee U انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
ones U شخصی
informal U شخصی
some one U شخصی
one U شخصی
personable U شخصی
private U شخصی
civil U شخصی
civilian U شخصی
civilians U شخصی
personas U شخصی
personal U شخصی
persona U شخصی
personae U شخصی
privates U شخصی
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
manhood suffrage U حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
equivalence U تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
cont line U فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
radialized U دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
self interest U نفع شخصی
personal exemptions U معافیتهای شخصی
self-employed U کار شخصی
self interest U غرض شخصی
paraphernalia U اموال شخصی زن
personal action U دعوی شخصی
personal affairs U امور شخصی
self employed U کار شخصی
personal right U حقوق شخصی
personal saving U پس انداز شخصی
personal service U ابلاغ شخصی
personal staff U ستاد شخصی
whoso U هر شخصی که باشد
personalized form letter U فرم شخصی
whosoever U هر شخصی که باشد
personalty U اموال شخصی
personalty U دارایی شخصی
personal service U خدمت شخصی
personal computing U محاسبات شخصی
personal constructs U سازههای شخصی
personal error U خطای شخصی
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
personal interest U نفع شخصی
separate estate U اموال شخصی زن
self will U اراده شخصی
personal motive U غرض شخصی
private motive U غرض شخصی
private property U دارایی شخصی
proenomen U نام شخصی
personal influence U نفوذ شخصی
personal outlays U هزینههای شخصی
personal requirment U حوائج شخصی
self intrest U نفع شخصی
personal requirment U احتیاجات شخصی
personal remarks U انتقادات شخصی
personal property U مایملک شخصی
personal identity U هویت شخصی
personal income U درامد شخصی
personal property U اموال شخصی
personal ownership U مالکیت شخصی
who U چه شخصی چه اشخاصی
personal pronoun U ضمیر شخصی
by end U غرض شخصی
under one's thumb <idiom> U زیرنظر شخصی
backcourt foul U خطای شخصی
somebody U یک شخص شخصی
idols of the cave U اوهام شخصی
informal observations U مشاهدات شخصی
personal effects U لوازم شخصی
hire out <idiom> U اجاره شخصی
self-interest U نفع شخصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
ea state in severalty U ملک شخصی
oomph U چاذبه شخصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
personal computers U کامپیوتر شخصی
individual foul U خطای شخصی
ibm personal computer U IBکامپیوتر شخصی
personal pronouns U ضمائر شخصی
idiograph U نشان شخصی
personal computer U کامپیوتر شخصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com