English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sounding board U کمان ویولن وتار
sounding boards U کمان ویولن وتار
soundboard U کمان ویولن وتار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
violist U ویولن زن ویولن نواز
violinists U ویولن زن ویولن نواز
violinist U ویولن زن ویولن نواز
bleary U تیره وتار
foggy U تیره وتار
foggiest U تیره وتار
foggier U تیره وتار
target bow U کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
light struck U در اثرنور محو وتار شده
fiddled U ویولن
violoncello U ویولن سل
bass viol U ویولن سل
violins U ویولن
violin U ویولن
fiddles U ویولن
fiddle U ویولن
viola U ویولن بزرگ
violoncellist U نوازنده ویولن سل
to play on the violin U ویولن زدن
cellist U نوازنده ویولن سل
cellists U نوازنده ویولن سل
viol U ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
bows U کمان کمان هدفگیری
bowing U کمان کمان هدفگیری
bow U کمان کمان هدفگیری
bowed U کمان کمان هدفگیری
fiddles U ویولن زدن زرزر کردن
fiddled U ویولن زدن زرزر کردن
fiddle U ویولن زدن زرزر کردن
viola da braccio U ویولن بزرگ پنج یاشش سیمه
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
The violin is out of tune . U ویولن کوک نیست ( کوک ندارد )
fiddle bow U کمان
arcs U کمان
bowstring U زه کمان
arch- U : کمان
sagittarii U کمان
sagittarius U کمان
fiddlestick U کمان
arc U کمان
arches U کمان
bows U کمان
bowing U کمان
bow U کمان
spots U کمان
bowed U کمان
arch U کمان
arch U : کمان
spot U کمان
arch- U کمان
arches U : کمان
longbows U کمان بزرگ
bowyer U کمان ساز
bowyer U کمان فروش
cant U کج گرفتن کمان
bend U کمان خمش
included angle of arch U دهانه کمان
arch of corti U کمان کورتی
bare bow U کمان لخت
atabalist U کمان زنبورکی
bow and arrow U تیر و کمان
arblast U کمان زنبورکی
bow weight U وزن کمان
bowman U تیرانداز کمان کش
bowman U تیرانداز با کمان
arch thrust U رانش کمان
central angle of arch U دهانه کمان
reflex arc U کمان بازتاب
to feel any one's pulse U کمان کردن
swede saw U کمان اره
saw frame U کمان اره
stacked bow U کمان باریک
straight bow U کمان راست
string picture U روزنه کمان
sunbow U رنگین کمان
to bend or draw the bow U کمان کشیدن
power hacksaw U کمان اره
opalesce U مانندرنگین کمان
nock U جای زه کمان
circular measure U اندازه کمان
cock feather U پر وصل به کمان
cross bow U کمان زنبورکی
cross bow U کمان پولادی
cross bow U گوله کمان
handbow U کمان تیراندازی
long bow U کمان دستی
swede saw U اره کمان
bowed U کمان شکاری
bows U کمان شکاری
bows U تعظیم کمان
irises U رنگین کمان
iris U رنگین کمان
archer U تیرانداز با کمان
bow U کمان شکاری
bowed U تعظیم کمان
bowing U کمان شکاری
rainbows U رنگین کمان
archers U تیرانداز با کمان
rainbow U رنگین کمان
bowing U تعظیم کمان
arch- U چفت کمان
bow U تعظیم کمان
crossbow U کمان پولادی
crossbow U کمان صلیبی
crossbow U کمان زنبورکی
longbow U کمان بزرگ
arches U چفت کمان
arch U چفت کمان
face U شکم کمان
crossbows U کمان صلیبی
crossbows U کمان پولادی
crossbows U کمان زنبورکی
faces U شکم کمان
anchors U کشیدن زه کمان تاصورت
understrung U فاصله زه تا دستگیره کمان
frame of hachsaw U کمان اره چکی
fogbow U رنگین کمان حاصل از مه
iridescence U نمایش رنگین کمان
iridescency U نمایش رنگین کمان
nock U شکاف انتهای کمان
anchoring U کشیدن زه کمان تاصورت
anchor U کشیدن زه کمان تاصورت
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
to bend or draw the bow U کمان را چله کردن
great circle route U کمان دایره عظیمه
archery U تیراندازی با تیر و کمان
crossbow man U کمانگیر با کمان صلیبی
frame U قاب چارچوب کمان
bow hunting U شکار با تیر و کمان
bow hunter U شکارچی با تیر و کمان
bow fishing U ماهیگیری با تیر و کمان
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
vans U کمان سینه ناو
van U کمان سینه ناو
arc length U طول کمان [ریاضی]
rectification of a curve U طول کمان [ریاضی]
bowstring U ریسمان دار زه کمان
limb U هرکدام از طرفین کمان
limbs U هرکدام از طرفین کمان
slingshot [American E] U تیر و کمان سنگی
catapult [British E] U تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] U تیر و کمان قلابسنگی
catapult [British E] U تیر و کمان قلابسنگی
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
serving U پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
toxophilite U تیرانداز ماهر با تیر و کمان
belly U قسمت داخلی کمان نزدیک زه
fistmele U فاصله بین دسته کمان و زه
bellies U قسمت داخلی کمان نزدیک زه
full draw U کشیدن زه کمان بطور کامل
whips U پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped U پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
circular grooving saw U کمان اره ویژه شیار
whip U پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
servings U پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
backs U تنظیم بادبان پشت کمان
draw U تیر در چله کمان گذاشتن
back U تنظیم بادبان پشت کمان
self U کمان یا تیر از یک تکه چوب
longbows U اغراق گویی کمان دستی
longbow U اغراق گویی کمان دستی
draws U تیر در چله کمان گذاشتن
longbow U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
longbows U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
bowsight U وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
arrow rest U تکیه گاه تیر روی کمان
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
double-bellid U [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
rainbow U قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
bowsock U پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
rainbows U قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
target archery U مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
timber hitch U گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
subtense U خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
lipping U قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
lipping U قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
backed bow U کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
windage U تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
kissing button U برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
clout shooting U تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
backing U کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
keeper U ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers U ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
target captain U عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
sight U وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sights U وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
pope young round U مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
york round U مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com