Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The Catholic Church springs
[comes]
to mind as an obvious example.
U
کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feria
U
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
reunionism
U
دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
popery
U
کلیسای کاتولیک رم
canon low
U
قانون کلیسای کاتولیک
Catholic
U
عضو کلیسای کاتولیک
Catholics
U
عضو کلیسای کاتولیک
Roman Catholic
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholics
U
وابسته به کلیسای کاتولیک روم
typical
U
یک نمونه بارز
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
gregorian chant
U
سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
romanism
U
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
mantelletta
U
شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
dominie
U
عنوان کشیشان کلیسای هلند
lady-chapel
U
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
manifests
U
بارز
manifested
U
بارز
manifest
U
بارز
dominant gene
U
ژن بارز
dominant
U
بارز
manifesting
U
بارز
typical
U
سرمشق بارز
salience
U
بارز بودن
sensible
U
مشهود بارز
modules
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module
U
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
U
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
title
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles
U
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
sampled
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
U
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
eponym
U
عنوان دهنده عنوان مشخص
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
tropopause
U
مرز مشترک بین تروپوسفر واستراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت ازخصوصیات بارز ان است
miaasl
U
کاتولیک ها
RC
U
کاتولیک
romanist
U
کاتولیک
of the catholic persuasion
U
کاتولیک
Catholics
U
ازاده کاتولیک
popish
U
شبیه کاتولیک
Catholic
U
ازاده کاتولیک
catholicize
U
کاتولیک کردن
catholicize
U
کاتولیک شدن
monseigneur
U
مسیو کشیش کاتولیک
You are more catholic than the pope.
<proverb>
U
از پاپ کاتولیک تر شده اى .
of the catholic persuasion
U
وابسته به تیره کاتولیک
greek catholic
U
عضوکلیسای کاتولیک رومی
romanize
U
کاتولیک مسلک کردن
lent
U
04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
soutane
U
ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
pontifex
U
عضو شورای کشیشان کاتولیک
undisturbed sample
U
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
zucchetto
U
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
extreme unction
U
مسح اخری تدهین دم مرگ کاتولیک ها
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
neoscholasticism
U
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
greek church
U
کلیسای خاور
cross-doomed
U
کلیسای گنبددار
cross-church
U
کلیسای صلیبی
Coptic Church
U
کلیسای قبطی
greek church
U
کلیسای شرقی
chapels
U
کلیسای کوچک
minster
U
کلیسای بزرگ
romanist
U
عضو کلیسای رم
the orthodox church
U
کلیسای ارتودوکس
cathedral
U
کلیسای جامع
kirk
U
کلیسای اسکاتلند
st peter's
U
کلیسای سن پیر
the orthodox church
U
کلیسای خاور
cathedrals
U
کلیسای جامع
chapel
U
کلیسای کوچک
Church of England
U
کلیسای انگلستان
reunionist
U
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
orthodoxly
U
بشیوه کلیسای خاور
C. of E
U
مخفف کلیسای انگلیس
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
Collegiate church
U
کلیسای وقف ایتام
established church
U
کلیسای قانونی و شرعی
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
hunger cloth
U
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil
U
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
nestorian
U
کلیسای نسطوری قدیم ایران
presbyterian
U
وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
Coptic Church
U
کلیسای بومی مصر و اتیوپی
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
anglicanism
U
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
gregorian
U
وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
Cluny
U
[کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
lateran
U
نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
presbyterianism
U
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
jacobite
U
عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
lutheran
U
وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
abbey
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
abbeys
U
کلیسا نام کلیسای وست مینستر
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
mardi gras
U
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
nonagium
U
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
epithets
U
عنوان
appellative
U
عنوان
caption
U
عنوان
captions
U
عنوان
life peer
U
عنوان
epithet
U
عنوان
printed
U
عنوان و..
by way of remainder
U
به عنوان رد
life peers
U
عنوان
print
U
عنوان و..
capitulary
U
عنوان
rubrics
U
عنوان
rubric
U
عنوان
headlines
U
عنوان
headline
U
عنوان
head line
U
عنوان
prints
U
عنوان و..
headword
U
عنوان
titles
U
عنوان ها
names
U
عنوان ها
topics
U
عنوان ها
title
U
عنوان
name
U
عنوان
subjects
U
عنوان ها
themes
U
عنوان ها
heading
U
عنوان
headings
U
عنوان
titles
U
عنوان
title
U
عنوان
headwords
U
عنوان
topic
U
عنوان
ground
U
عنوان
subject
[topic]
U
عنوان
breadboard
U
نمونه
copyslip
U
نمونه
pattern
U
نمونه
paragon
U
نمونه
calligraph
U
نمونه
types
U
نمونه
copying
U
نمونه
copy
U
نمونه
copies
U
نمونه
copied
U
نمونه
paragons
U
نمونه
patterns
U
نمونه
type
U
نمونه
typed
U
نمونه
sampling
U
نمونه
modules
U
نمونه
module
U
نمونه
exemplars
U
نمونه
exemplar
U
نمونه
formats
U
نمونه
example
U
نمونه
examples
U
نمونه
representatives
U
نمونه
representative
U
نمونه
specimens
U
نمونه
paradigm
U
نمونه
paradigms
U
نمونه
specimen
U
نمونه
format
U
نمونه
precedents
U
نمونه
models
U
نمونه
typicalness
U
نمونه
modelled
U
نمونه
schema
U
نمونه
schemata
U
نمونه
modeled
U
نمونه
sample
U
نمونه
precedent
U
نمونه
strickle
U
نمونه
sampled
U
نمونه
instance
U
نمونه
forme
U
نمونه
foretype
U
نمونه
ensample
U
نمونه
model
U
نمونه
progenitor
U
نمونه
progenitors
U
نمونه
instances
U
نمونه
berth
U
کسب عنوان
doctorates
U
عنوان دکتری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com