English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gob U کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
gobs U کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gleby U دارای کلوخه زیاد
veinstone U کلوخه فلزی کلوخه معدن دار سنگ فلز
mort U مقدار زیاد
so much <idiom> U مقدار زیاد
jillion U مقدار زیاد
slather U مقدار زیاد
vast U مقدار زیاد
eyeful U مقدار زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
tremendous U مقدار زیاد
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
barrelful U مقدار خیلی زیاد
to increase [to, by] U زیاد شدن [به مقدار]
piled U مقدار زیاد کرک
pile U مقدار زیاد کرک
slew U : مقدار زیاد گروه
jorum U محتویات قدح مقدار زیاد
give or take <idiom> U از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
by far <idiom> U با تفاوت زیاد،بزرگ
overpot U در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
biblical proportions U به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
an overgrown ox U گاو زیاد بزرگ شده
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
clogs U کلوخه
clog U کلوخه
lump coke U کک کلوخه
hunk U کلوخه
nodule U کلوخه
agglomerate U کلوخه
nodules U کلوخه
lumps U کلوخه
lump U کلوخه
lumped U کلوخه
clogged U کلوخه
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
lump coal U ذغالسنگ کلوخه
lump lime U اهک کلوخه
conglomerates U کلوخه شده
conglomerate U کلوخه شده
sinter U کلوخه سازی
agglomeration U کلوخه شدن
gangue U کلوخه سنگ
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
ore U معدنیات کلوخه معدنی
glomerate U اختلاط کلوخه شده
aggregates U کلوخه مصالح سنگی
limonite U کلوخه اهن طبیعی
ores U معدنیات کلوخه معدنی
aggregate U کلوخه مصالح سنگی
lump ore U سنگ معدن کلوخه
lump suger U قند کلوخه یا قالبی یا خرده
lump sugar U قند کلوخه یاقالبی یاخرد
magnetite U کلوخه طبیعی اهن بفرمول
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
spattering U مقدار کم
percentage U مقدار
sprinkling U مقدار کم
percentages U مقدار
quantum U مقدار
single valued U تک مقدار
valuing U مقدار
volume discount U مقدار
royalty tonnage U مقدار
deals U مقدار
deal U مقدار
scantling U مقدار
penny worth U مقدار کم
spatter U مقدار کم
spattered U مقدار کم
spatters U مقدار کم
size U مقدار
sizes U مقدار
sum U مقدار
outturn U مقدار
amounts U مقدار
amounting U مقدار
quantities U مقدار
iso quant U مقدار
quantity U مقدار
amount U مقدار
amounted U مقدار
total U مقدار
volumes U مقدار
supping U مقدار
supped U مقدار
sup U مقدار
volume U مقدار
summa U مقدار
value U مقدار
sups U مقدار
batch U مقدار
dealt U مقدار
what U چه مقدار
batches U مقدار
t value U مقدار تی
mouthfuls U مقدار
mouthful U مقدار
extent U حد مقدار
smidgen U مقدار کم
values U مقدار
magnitude U مقدار
modicum U مقدار کم
smidgin U مقدار کم
measurment U مقدار
truth table U دو مقدار
soupcon U مقدار کم
proportions U شباهت مقدار
data value U مقدار داده
nominal value U مقدار اسمی
snatch U گرفتن مقدار کم
in a way <idiom> U به مقدار از چیزی
average value U مقدار متوسط
dose U مقدار دارو
dose U مقدار مجاز
light value U مقدار نور
quantity discount U مقدار تخفیف
auxiliary value U مقدار کومکی
trace element U عنصر کم مقدار
value U قدر مقدار
rotation U مقدار چرخش یک شی
optimum value U مقدار بهینه
constants U مقدار ثابت
sufficient U مقدار کافی
values U قدر مقدار
parameters U مقدار ثابت
snatching U گرفتن مقدار کم
debit balance U مقدار بدهکاری
snatches U گرفتن مقدار کم
optimum U مقدار مطلوب
snatched U گرفتن مقدار کم
constant U مقدار ثابت
resistance U مقدار مقاومت
medium U مقدار متوسط
infinite quantity U مقدار بی نهایت
proportion U شباهت مقدار
mediums U مقدار متوسط
parameter U مقدار ثابت
sign magnitude U علامت و مقدار
eigenvalue U مقدار مشخصه
threshold value U مقدار استانه
content U مقدار مندرجات
contenting U مقدار مندرجات
mileage U مقدار کیلومتر
mileage U مقدار کارکردموتور
eigenvalue U ویژه مقدار
moisture content U مقدار تری
mean value U مقدار متوسط
maximum value U مقدار حداکثر
maximum ratings U مقدار حداکثر
absolute value U مقدار مطلق
mean value U مقدار میانگین
expected value U مقدار نظری
sign and magnitude U علامت و مقدار
valuing U قدر مقدار
shear value U مقدار برش
true value U مقدار حقیقی
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
voltaism U مقدار ولتاژبرق
scalar value U مقدار عددی
trace compounds U ترکیبات کم مقدار
absorbancy U مقدار جذب
absorbance U مقدار جذب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com