Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synonym
U
کلمه مترادف
synonyms
U
کلمه مترادف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
Other Matches
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
allo
U
مترادف
corresponding
U
مترادف
synonyms
U
مترادف
correspoundent
U
مترادف
synonymous
U
مترادف
synonym
U
مترادف
synonymy
U
مترادف نویسی
equivalents
U
مترادف هم معنی
equivalent
U
مترادف هم معنی
book keeping by double e.
U
دفترداری مترادف
synonyms
U
واژه مترادف
synonym
U
واژه مترادف
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
synonyms
U
لفظ مترادف هم معنی
synonym
U
لفظ مترادف هم معنی
synonym antonym test
U
ازمون واژههای مترادف-متضاد
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
alliterate
U
اوردن کلمات با صدای مترادف مثل :sun the was whensoft season summer in
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
it is another name for
U
نام دیگری است برای ......با....مترادف است
word
U
کلمه
parol
U
کلمه
exactly
<adv.>
U
کلمه به کلمه
to the letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
verbatim
<adv.>
U
کلمه به کلمه
verb
U
کلمه
faithfully
<adv.>
U
کلمه به کلمه
MOT
U
کلمه
MOTs
U
کلمه
letter for letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
verbs
U
کلمه
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
worded
U
کلمه
road sense
U
کلمه
word for word
U
کلمه به کلمه
password
U
کلمه رمز
falderol
U
کلمه بی معنی
qualifiers
U
کلمه توصیفی
fallal
U
کلمه بی معنی
etymon
U
ریشه کلمه
keyword
U
کلمه کلیدی
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
hyphenation
U
تقسیم کلمه
half word
U
نیم کلمه
function word
U
کلمه دستوری
ghost word
U
کلمه غیرمصطلح
word processor
U
کلمه پرداز
word processors
U
کلمه پرداز
fullword
U
تمام کلمه
full word
U
کلمه کامل
full word
U
تمام کلمه
qualifier
U
کلمه توصیفی
doubleword
U
کلمه مضاعف
chain
U
از کلمه قبلی
chains
U
از کلمه قبلی
fix
U
که اندازه کلمه
watchwords
U
کلمه رمزی
oath
U
کلمه قسم
oaths
U
کلمه قسم
code word
U
کلمه رمز
code words
U
کلمه رمز
watchword
U
کلمه رمزی
verbatim
U
کلمه بکلمه
formative
U
کلمه مشتق
graphs
U
هجای کلمه
graph
U
هجای کلمه
ablaut
U
تصریف کلمه
adverbum
U
کلمه بکلمه
alphabetic word
U
کلمه الفبایی
double word
U
کلمه مضاعف
passwords
U
کلمه رمز
data word
U
کلمه داده
control word
U
کلمه کنترل
computer word
U
کلمه کامپیوتری
cliche
U
کلمه مبتذل
fixes
U
که اندازه کلمه
pass
U
کلمه عبور
passed
U
کلمه عبور
passes
U
کلمه عبور
catchword
U
کلمه راهنما
word processing
U
پردازش کلمه
word length
U
درازای کلمه
choice of words
U
کلمه بندی
word choice
U
کلمه بندی
wording
U
کلمه بندی
diction
U
کلمه بندی
reserved word
U
کلمه محفوظ
verbiage
[American English]
U
کلمه بندی
parts of speech
U
اقسام کلمه
word mark
U
علامت کلمه
vocable
U
کلمه صوتی
trisyllable
U
کلمه سه هجائی
triliteral
U
کلمه سه حرفی
toneme
U
کلمه متشابه
word mark
U
نشان کلمه
word length
U
طول کلمه
the root of a word
U
اصل کلمه
word time
U
زمان کلمه
tessera
U
کلمه عبور
wordmonger
U
کلمه پرداز
letter perfect
U
کلمه بکلمه
mosul
U
نکته کلمه
literatim
U
کلمه بکلمه
machine word
U
کلمه ماشین
memory word
U
کلمه حافظه
numeric word
U
کلمه عددی
prickleback
U
کلمه ماهی
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
word processing society
U
انجمن پردازش کلمه
chutes
U
مخفف کلمه پاراشوت
chute
U
مخفف کلمه پاراشوت
phrased
U
کلمه بندی کردن
word processing program
U
برنامه پردازش کلمه
phrases
U
کلمه بندی کردن
word oriented computer
U
کامپیوتر کلمه گرا
polysyllables
U
کلمه چند هجایی
polysyllable
U
کلمه چند هجایی
word processing center
U
مرکز پردازش کلمه
phraseology
U
کلمه بندی انشاء
word processing supervisor
U
نافر پردازش کلمه
initials
U
حرف اول کلمه
initialling
U
حرف اول کلمه
expression
U
ابراز کلمه بندی
phrase
U
کلمه بندی کردن
initialled
U
حرف اول کلمه
initialing
U
حرف اول کلمه
initialed
U
حرف اول کلمه
initial
U
حرف اول کلمه
mnemonic
U
استاندارد اختصار کلمه
wps
U
انجمن پردازش کلمه
central
U
کلمه با طول کوتاه
word of mouth
U
صدای کلمه شفاهی
word processing system
U
سیستم پردازش کلمه
keyword in context
U
کلمه کلیدی در متن
qualificative
U
کلمه یا عبارت توصیفی
reiterative
U
کلمه دال برتکرار
folk etymology
U
کلمه سازی توده
password
U
اسم شب کلمه عبور
end spell
U
خاتمه هر کلمه رمز
septet
U
کلمه هفت بیتی
passwords
U
اسم شب کلمه عبور
stand alone word processor
U
کلمه پرداز خودکفا
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
fixed word length
U
کلمه با طول ثابت
psw
U
کلمه وضعیت پردازنده
kwic
U
کلمه کلیدی در متن
in the p sense of the word
U
بمعنی واقعی کلمه
morpheme
U
بسیط کلمه واژک
octet
U
کلمه هشت بیتی
pease
U
جمع کلمه pea
phrasal
U
مربوط به کلمه بندی
program status word
U
کلمه وضیت برنامه
program status word
U
کلمه وضعیت برنامه
status word
U
کلمه وضعیت نما
disyllable
U
کلمه یاقافیه دوهجایی
connective
U
کلمه ربط یا عطف
commie
U
مخفف کلمه communist
channel status word
U
کلمه وضعیت مجرا
channel command word
U
کلمه فرمان محرا
triphthong
U
کلمه یا حرف سه صوتی
catachresis
U
استعمال غلط کلمه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com