Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heteronym
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homograph
U
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
introductory word
U
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
thesauruses
U
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesaurus
U
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
alters
U
دگرگون کردن دگرگون شدن
altering
U
دگرگون کردن دگرگون شدن
altered
U
دگرگون کردن دگرگون شدن
alter
U
دگرگون کردن دگرگون شدن
zero compression
U
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation
U
قبول معنی عرف معنی مصطلح
heterography
U
املای نادرست
heterography
U
املای بی قاعده
orthographically
U
با املای درست
misspell
U
املای غلط بکار بردن
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
draftier
U
املای انگلیسی واژهی drafty
draftiest
U
املای انگلیسی واژهی drafty
misspelled
U
املای غلط بکار بردن
draughty
U
املای انگلیسی واژهی drafty
draughtiest
U
املای انگلیسی واژهی drafty
draughtier
U
املای انگلیسی واژهی drafty
misspelt
U
املای غلط بکار بردن
misspells
U
املای غلط بکار بردن
signify
U
معنی دادن معنی بخشیدن
signifies
U
معنی دادن معنی بخشیدن
signifying
U
معنی دادن معنی بخشیدن
phonetist
U
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
lexical
U
کلمهای
otherguise
U
دگرگون
vicissitudinous
U
دگرگون
trans-
U
دگرگون
etymologize
U
وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن
look (something) up
<idiom>
U
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
restructure
U
دگرگون کردن
dissimilar
U
دگرگون ناهمسان
restructured
U
دگرگون کردن
restructures
U
دگرگون کردن
to alter
[to]
U
دگرگون شدن
technical
U
دگرگون شونده
metamorphic
U
دگرگون شده
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگون
metabolic
U
دگرگون شونده
metamorphose
U
دگرگون کردن
changeable
U
دگرگون شدنی
metamorphosed
U
دگرگون کردن
endomorph
U
درون دگرگون
changful
U
دگرگون شونده
metamorphoses
U
دگرگون کردن
catabolize
U
دگرگون شدن
transmogrification
U
دگرگون سازی
to alter
[to]
U
دگرگون کردن
alterative
U
دگرگون سازنده
transforming
U
دگرگون کردن
transforms
U
دگرگون کردن
turns
U
دگرگون ساختن
transform
U
دگرگون کردن
metamorphosing
U
دگرگون کردن
transformed
U
دگرگون کردن
to transform
[into]
U
دگرگون کردن
[به]
turn
U
دگرگون ساختن
description
U
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
jaw breaker
U
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
descriptions
U
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
dyad
U
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
doublets
U
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
identifier
U
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
phoneme
U
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
barytone
U
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
doublet
U
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
ireversible
U
دگرگون نشدنی بر نگشتنی
it is quite another story now
U
اوضاع اکنون دگرگون
changeable
U
دگرگون پذیر متلون
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
metabolize
U
دگرگون کردن از طریق متابولیزم
transformative
U
قابل تبدیل دگرگون شونده
changes
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
change
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
gneiss
U
نوعی سنگ دگرگون شده
changed
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changing
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
aspirate
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
exponent
U
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
operators
U
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
overflowed
U
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
operator
U
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
aspirates
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
aspirating
U
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن
input/output
U
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
overflows
U
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
exponents
U
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است
overflow
U
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد
logograph
U
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram
U
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
acronyms
U
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
acronym
U
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
status
U
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
metameric
U
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
id
U
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
routing identifier
U
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
macro
U
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
processor
U
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
logical
U
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dactyl
U
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
hotter
U
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest
U
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hot
U
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
zone
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones
U
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
arithmetic
U
داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
innuendo
U
معنی
drift
U
معنی
fool begged
U
بی معنی
rigmarole
U
بی معنی
intendment
U
معنی
meaning less
U
بی معنی
meaningless
U
بی معنی
innuendos
U
معنی
hokum
U
بی معنی
irrationable
U
بی معنی
drifted
U
معنی
rigmaroles
U
بی معنی
insensate
U
بی معنی
neer do well or well
U
بی معنی
of no significance
U
بی معنی
frothy
U
بی معنی
synonymous
U
هم معنی
pointless
U
بی معنی
innuendoes
U
معنی
drifting
U
معنی
drifts
U
معنی
equipollent
U
هم معنی
significant
U
پر معنی
meaning
U
معنی
implications
U
معنی
unmeaning
U
بی معنی
witless
U
بی معنی
effect
U
معنی
effected
U
معنی
effecting
U
معنی
implication
U
معنی
dull
U
بی معنی
meaningfully
U
پر معنی
significance
U
معنی
abstracts
U
معنی
abstracting
U
معنی
purport
U
معنی
abstract
U
معنی
purported
U
معنی
purporting
U
معنی
purports
U
معنی
definition
U
معنی
definitions
U
معنی
meaningful
U
پر معنی
dulled
U
بی معنی
duller
U
بی معنی
translation
U
معنی
purporst
U
معنی
dumb
U
بی معنی
dumber
U
بی معنی
signification
U
معنی
meanings
U
معنی
dulls
U
بی معنی
dulling
U
بی معنی
irrational
U
بی معنی
dullest
U
بی معنی
significantly
U
پر معنی
tosh
U
بی معنی
dumbest
U
بی معنی
semantics
U
معنی
to explain away
U
معنی
inexpessive
U
بی اثر بی معنی
ASH
U
معنی این لغت چیست ؟
falderal
U
چیز بی معنی
frothily
U
بطوربی معنی
grammatical sense
U
معنی دستوری
figurative sense
U
معنی مجازی
fandangle
U
چیزبی معنی
fall into place
U
معنی گرفتن
fallal
U
چیزبی معنی
fallal
U
کلمه بی معنی
falderol
U
کلمه بی معنی
falderol
U
چیز بی معنی
in letter and in spirit
U
ئر لفظ و در معنی
mystic sense
U
معنی پوشیده
neer do well or well
U
ادم بی معنی
opposite meaning
U
معنی متضاد
opposite meaning
U
معنی وارونه
to bear a meaning
U
معنی دادن
parexcellence
U
بتمام معنی
suggesting a meaning
U
افاده معنی
significative
U
معنی دار
significant figure
U
رقم با معنی
sementem
U
معنی ساده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com