Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
macro
U
کلان درشت دستور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
macro instruction
U
درشت دستور
macroinstruction
U
درشت دستور
macro
U
درشت دستور
positional macro
U
درشت دستور مرتبهای
macro expansion
U
بسط درشت دستور
mixed mode macro
U
درشت دستور امیخته باب
keyword macro
U
درشت دستور کلید واژهای
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
massively
U
کلان
massive
U
کلان
hugeous
U
کلان
huge
U
کلان
macro
U
کلان
galactic
U
کلان
immense
U
کلان
cyclopian
U
کلان
cyclopean
U
کلان
decuman
U
کلان
close up view
U
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
macro variables
U
متغیرهای کلان
macroclimate
U
کلان اقلیم
mass consumption
U
مصرف کلان
macro stage
U
مرحله کلان
macro economics
U
اقتصاد کلان
megapolis
U
کلان شهر
macrogamete
U
کلان گانه
elephantine
U
کلان ستبر
macro model
U
الگوی کلان
macrophage
U
کلان خوار
metropolis
U
کلان شهر
metropolises
U
کلان شهر
macroeconomics
U
اقتصاد کلان
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
macroeconomic policies
U
سیاستهای اقتصاد کلان
macroeconomic issues
U
بحثهای اقتصاد کلان
macro dynamic model
U
الگوی کلان پویا
macroplanning
U
برنامه ریزی کلان
macroeconomic goals
U
اهداف اقتصاد کلان
macroeconomic issues
U
مسائل اقتصاد کلان
macroeconomic theories
U
نظریههای اقتصاد کلان
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
ku kluxer
U
عضو جمعیت کوکلس کلان
titanic
U
غول اسا خیلی کلان
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
harshest
U
درشت
harsher
U
درشت
macro generator
U
درشت زا
harsh
U
درشت
sturdiest
U
درشت
sturdy
U
درشت
grosses
U
درشت
grossing
U
درشت
macro
U
درشت
grosser
U
درشت
grossed
U
درشت
gross
U
درشت
coarse fibred
U
نخ درشت
coarse grained
U
درشت
sturdier
U
درشت
grossest
U
درشت
jumbos
U
درشت
tibias
U
درشت نی
tibia
U
درشت نی
majuscular
U
درشت
gruff
U
درشت
of a coarse fibre
U
نخ درشت
hulking
U
درشت
shank
U
درشت نی
shin bone
U
درشت نی
crass
U
درشت
coarsest
U
درشت
coarser
U
درشت
abrupt
U
درشت
coarse
U
درشت
magnifier
U
درشت کن
rough
U
درشت
jumbo
U
درشت
macrosomatic
U
درشت تن
roughest
U
درشت
rough hewn
U
درشت
rough-hewn
U
درشت
grained
U
درشت
cobnut
U
فندق درشت
magnifies
U
درشت کردن
magnified
U
درشت کردن
coarse gravel
U
شن درشت دانه
roughest
U
درشت ناهموار
gritting
U
ماسه درشت
grits
U
ارد درشت
showers
U
درشت باران
crus
U
درشت نی ساق
costard
U
سیب درشت
grit
U
ماسه درشت
shower
U
درشت باران
boldface
U
حرف درشت
showered
U
درشت باران
showering
U
درشت باران
gross
U
درشت بافت
magnification
U
درشت نمایی
grossing
U
درشت بافت
grained
U
درشت باف
gritted
U
ماسه درشت
magnifications
U
درشت نمایی
grossest
U
درشت بافت
buckshot
U
ساچمه درشت
lump
U
تکه درشت
lumped
U
تکه درشت
grosses
U
درشت بافت
rough
U
درشت ناهموار
magnifying
U
درشت کردن
grossed
U
درشت بافت
macro definition
U
درشت تعریف
boldfacing
U
درشت نمایی
bumble bee
U
زنبور درشت
grosser
U
درشت بافت
brutish
U
بی شعور درشت
hulking
U
درشت استخوان
lumps
U
تکه درشت
macrography
U
درشت نویسی
macro declaration
U
درشت اعلان
magnifier
U
درشت نما
majuscule
U
حرف درشت
rappee
U
انفیه درشت
rough spoken
U
درشت سخن
rudas
U
درشت گنده
macro call
U
درشت فراخوان
macro assembler
U
درشت همگذار
macro difinition
U
درشت تعریف
macropsia
U
درشت بینی
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
macrograph
U
خط و تصویر درشت
megalopsia
U
درشت بینی
megalopsis
U
درشت بینی
macrocycle
U
درشت حلقه
macrocode
U
دستورالعملهای درشت
macrocode
U
درشت برنامه
macro processor
U
درشت پردازشگر
macro library
U
درشت کتابخانه
macroscopic
U
درشت نمود
macro assembler
U
درشت همگزار
largeof limb
U
درشت اندام
engross
U
درشت نوشتن
text hand
U
دستخط درشت
exaggerated stereoscopy
U
درشت نما
snowberry
U
اقطی گل درشت
macromolecule
U
درشت مولکول
gaint molecule
U
درشت مولکول
chesty
U
درشت پستان
magnify
U
درشت کردن
grumpish
U
ترشرو درشت
large
U
درشت لبریز
humble bee
U
زنبور درشت
largest
U
درشت لبریز
kerria
U
برگ درشت
kersey
U
شال درشت
larger
U
درشت لبریز
macromolecular chemistry
U
شیمی درشت مولکول
macroptic hallucination
U
توهم درشت بینی
vespid
U
زنبور درشت و سرخ
demerara sugar
U
شکر زرد و درشت
capitalising
U
باحروف درشت نوشتن
macrosplanchnic build
U
هیکل درشت تنه
capitalize
U
باحروف درشت نوشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com