English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
setting U کلاف
settings U کلاف
hasp U کلاف
hasps U کلاف
strap U کلاف
straps U کلاف
hank U کلاف
hanks U کلاف
ran U کلاف
skein U کلاف
skeins U کلاف
cradling U کلاف
fetterlock U کلاف
mud sill U کلاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skein U کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skeins U کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
filature U کلاف کشی
idle turn U کلاف مرده
spreader U پخش کن کلاف
hank U کلاف کردن
battery cradle U کلاف باتری
ran U حلقه کلاف .
cradle U کلاف سر ستون
cradled U کلاف سر ستون
hanks U کلاف کردن
cradles U کلاف سر ستون
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
clew U بشکل کلاف یاگلوله نخ درامدن
free legged U بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com