English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acting U کفیل متصدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher U متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan U متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
sponsor U کفیل
sureties U کفیل
sponsoring U کفیل
bondsman U کفیل
surety U کفیل
warrantor U کفیل
acting manager U کفیل
bailsman U کفیل
sponsors U کفیل
personal surety U کفیل
procurators U کفیل
procurator U کفیل
acting minister U کفیل وزارتخانه
breadwinners U کفیل خرج
on bail U به قید کفیل
breadwinner U کفیل خرج
stand bail U کفیل شدن
give bail U کفیل کردن
bond U قرارداد کفیل
guarantors U کفیل متعهد
guarantor U کفیل متعهد
acting minister of war U کفیل وزیر جنگ
bail U کفیل گرفتن تسمه
locumtenens U کفیل جانشین موقت
go bail for someone U کفیل کسی شدن
internuncio U کفیل سفارت پاپ
procurator general U کفیل خزانه داری
bail U بقید کفیل ازاد کردن
release on bail U به قید کفیل ازاد کردن
bail out U به قید کفیل ازاد کردن
sponsors U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsor U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsoring U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
bail out U به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
quartermaster U متصدی
users U متصدی ها
clerk U متصدی
responsible U متصدی
runners U متصدی
quartermasters U متصدی
runner U متصدی
vacant U بی متصدی
in charge U متصدی
incumbent U متصدی
incumbents U متصدی
user U متصدی
warden U متصدی
operator U متصدی
operator U متصدی
operators U متصدی
operators U متصدی ها
clerks U متصدی
officer U مامور متصدی
radio operator U متصدی بی سیم
turf accountants U متصدی شرطبندی
groundskeeper U متصدی زمین
harbour master U متصدی بندر
radarman U متصدی رادار
officers U مامور متصدی
adman U متصدی اعلانات
ammunition handler U متصدی مهمات
operator console U پیشانه متصدی
operator command U فرمان متصدی
suppliers U متصدی ملزومات
freshwater king U متصدی اب شیرین کن
machine operator U متصدی ماشین
cataloguer U متصدی کاتالوگ
chartulary U متصدی بایگانی
litter bearer U متصدی برانکارد
infirmarian U متصدی بیمارستان
cataloger U متصدی کاتالوگ
radar man U متصدی رادار
radar operator U متصدی رادار
supplier U متصدی ملزومات
salespersons U متصدی فروش
auctioneers U متصدی حراج
auctioneers U متصدی مزایده
auctioneer U متصدی حراج
auctioneer U متصدی مزایده
yard man U متصدی محوطه
receivers U متصدی دریافت
salespeople U متصدی فروش
operator U متصدی ماشین
operators U متصدی ماشین
fitter U متصدی نصب
operator U متصدی دستگاه
receptionist U متصدی پذیرش
salesperson U متصدی فروش
ruling U رایج متصدی
rulings U رایج متصدی
unattended U بدون متصدی
operators U متصدی دستگاه
receiver U متصدی دریافت
signalman U متصدی علائم
signal man U متصدی علائم
radioman U متصدی بی سیم
curator U نگهبان متصدی
time keeper U متصدی اوقات
curators U نگهبان متصدی
winch driver U متصدی دوار
fitters U متصدی نصب
hold captain U متصدی انبار کشتی
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
keypunch operator U متصدی منگنه زنی
liftman U اسانسورچی متصدی اسانسور
majordomo U متصدی امور خانوادگی
prothonotary U متصدی امضاء احکام
time keeper U متصدی اوقات کار
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
prontonotary U متصدی امضاء احکام
wagoner U متصدی حمل ونقل
watertender U متصدی مخازن اب ناو
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
word processing operator U متصدی پردازش کلمه
teletypist U متصدی دوره نگاره
orchardist U متصدی باغ میوه
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
orchardman U متصدی باغ میوه
my p U متصدی پیش ازمن
stoker U متصدی سوخت کوره
forwarding agent U متصدی حمل ونقل
turf accountant متصدی شرط بندی
pressmen U متصدی ماشین چاپ
boiler maker U متصدی دیگ بخار
biddy U متصدی نظافت خانه
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
titular U متصدی دارای عنوانی
heaters U متصدی گرم کردن
heater U متصدی گرم کردن
liquidators U متصدی امورتصفیه شرکت
liquidator U متصدی امورتصفیه شرکت
officers U متصدی ضابط عدلیه
officer U متصدی ضابط عدلیه
pressman U متصدی ماشین چاپ
common carrier U متصدی حمل ونقل
contracting officer U افسر متصدی پیمان
forwarder U متصدی حمل و نقل
fish warden U متصدی امور شیلات
carriers U متصدی حمل و نقل
carrier U متصدی حمل و نقل
church warden U متصدی دارایی کلیسا
data entry operator U متصدی داده دهی
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
fireman U متصدی اتش خانه موتور
time keeper U متصدی ثبت اوقات کار
pointers U متصدی کنترل درجه توپ
machinists U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
machinist U ماشینیست متصدی دستگاه تراش
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
vigorish U سود متصدی شرط بندی
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
weeder U متصدی چیدن علف هرزه
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
signal box U توقف گاه متصدی علائم
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
firemen U متصدی اتش خانه موتور
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
checkman U متصدی کنترل اب دیگ بخار
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
pointer U متصدی کنترل درجه توپ
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
blast furnaceman U مسئول یا متصدی کوره بلند
pantler U متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
billposter U متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
engineman U درجه دار متصدی موتور
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
brakeman U متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
clerk of the scale U متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
pointers U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
king of arms U متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
pointer U متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
aviarist U کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
sacrist U متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
vertical control operator U متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pollsters U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
pollster U متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com