English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skate U کفش یخ بازی سرخوردن
skated U کفش یخ بازی سرخوردن
skates U کفش یخ بازی سرخوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skids U سرخوردن
slip-ups U سرخوردن
glides U سرخوردن
glided U سرخوردن
slip up U سرخوردن
glide U سرخوردن
skid U سرخوردن
glissade U سرخوردن
skidding U سرخوردن
skidded U سرخوردن
slip-up U سرخوردن
to be disillusioned U سرخوردن
sideslip U سرخوردن
scoot U ناگهان سرخوردن
scooting U ناگهان سرخوردن
scoots U ناگهان سرخوردن
glissade U سرخوردن در بالت
scooted U ناگهان سرخوردن
He knows the score . U سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
slips U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
glissade U سرخوردن روی شیب برفی
slip U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
glide path U مسیر پرواز در حال سرخوردن
slipped U سرخوردن منحرف شدن از مسیر
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
calk U : سرخوردن روی یخ بانعل یالگد اسب مجروح شدن
thrust U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts U فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
to rough a horse's shoes U میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
spread eagle U سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
skied U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skis U اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaires U تک بازی
openness U بازی
hopscotch U بازی لی لی
plays U بازی
falconine U بازی
solitaire U تک بازی
watermanship U اب بازی
partie U بازی
grey hound U سگ بازی
game U بازی
patulousness U بازی
plain dealing U بازی
gaming U بازی
playing U بازی
home U بازی
play U بازی
dibasic U دو بازی
action U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
actions U بازی
homes U بازی
played U بازی
fun U بازی
basics U بازی
basic U بازی
slackness U بازی
clearance U بازی
sheep's eyes U نظر بازی
misplay U بازی اشتباه
mountebankery U زبان بازی
mountebankery U چاچول بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
shell game U گردو بازی
off hand game U بازی غیررسمی
off hand game U بازی جنبی
toy U بازی کردن
miscast U بد بازی کردن
malversation U دغل بازی
job stick U دسته بازی
inning U یک دوره بازی
toys U بازی کردن
toys U اسباب بازی
ingenuousness U راست بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
toy U اسباب بازی
pederasty or pae U بچه بازی
indirection U دغل بازی
jugglery U شعبده بازی
stoppage of the game U توقف بازی
sodomyh U بچه بازی
lusory U بازی کن خنده کن
fence U شمشیر بازی
fences U شمشیر بازی
let us play U بازی کنیم
legerdemain U حقه بازی
pedophilia U بچه بازی
stock jobbery U سفته بازی
knuckle bone U قاب بازی
stock jobbing U سفته بازی
middle game U وسط بازی
quackery U حقه بازی
priestcraft U کشیش بازی
rink U میدان یخ بازی
popery U پاپ بازی
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
playing the man U بازی با حریف
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
playing court U زمین بازی
pugilism U بوکس بازی
puppet show U خیمه شب بازی
quiot U لیس بازی
rinks U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
football U بازی فوتبال
pyrotechny U فن اتش بازی
footballs U بازی فوتبال
pyrotechnic display U اتش بازی
rink U یخ بازی کردن
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
playact U رل بازی کردن
radial play U بازی عرضی
play therapy U بازی درمانی
rope dancing U ریسمان بازی
ropery U طناب بازی
paraphrasing U بازی با الفاظ
papistry U پاپ بازی
footballer U فوتبال بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
open heartedness U راست بازی
on side U پایان بازی
paraphrases U بازی با الفاظ
rope dancing U بند بازی
passive play U بازی غیرفعال
rooker U یکجورکفش یخ بازی
radial play U بازی شعاعی
twiddle U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
play away U به بازی گذراندن
twiddles U بازی کردن
red tapery U قرطاس بازی
twiddling U بازی کردن
pederosis U بچه بازی
pederasty U بچه بازی
paraphrased U بازی با الفاظ
hustled U بازی هشیارانه
agiotage U سفته بازی
dib U تیله بازی
skate U بازی تهاجمی
dib U قاپ بازی
skated U بازی تهاجمی
dangerous play U بازی خطرناک
skates U بازی تهاجمی
cunningly U به حیله بازی
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
crampet game U بازی شطرنج
hawking U قوش بازی
conjury U شعبده بازی
dibs U بازی نرد
doll play U عروسک بازی
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
field of play U زمین بازی
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
favoritism U پارتی بازی
rugby U بازی رگبی
factionalism U فرقه بازی
double dealing U حقه بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
stanza U بخشی از بازی
stanzas U بخشی از بازی
skiing U اسکی بازی
computer game U بازی کامپیوتری
swordplay U فن شمشیر بازی
box score U حساب بازی
bosh U حقه بازی
bonefire U اتش بازی
billiard U بازی بیلیارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com