English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
act as surety U کفالت یا ضمانت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sponsors U کفالت کردن
sponsoring U کفالت کردن
sponsor U کفالت کردن
go bail for someone U کفالت کسی را کردن
pecuniary liability U ضمانت ضمانت جبران خسارت
guaranteed U ضمانت کردن
answers U ضمانت کردن
sponsor U ضمانت کردن
vouch U ضمانت کردن
sponsoring U ضمانت کردن
answered U ضمانت کردن
answering U ضمانت کردن
guarantee U ضمانت کردن
vouch for U ضمانت کردن
insure U ضمانت کردن
answer U ضمانت کردن
sponsors U ضمانت کردن
guarantees U ضمانت کردن
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
bail U تضمین ضمانت کردن
warrent U ضمانت یاتعهد کردن
warrants U ضمانت کردن مجوز
warrant U ضمانت کردن مجوز
to stand surety for any one U ضمانت کسیرا کردن
warranted U ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person U ضمانت کسی را کردن
warranting U ضمانت کردن مجوز
sanctions U ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
sanctioning U ضمانت اجرایی معین کردن
sanction U ضمانت اجرایی معین کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
sanctioned U ضمانت اجرایی معین کردن
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
suretyship U کفالت
bail U کفالت
substitutionary U کفالت
personal surety U کفالت
sponsion U کفالت
safe pledge U کفالت
bailment U کفالت
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
become bail U کفالت دادن
acting U کفالت کننده
bonded U کفالت دار
guaranteed U کفالت وثیقه
perfecting bail U قبولی کفالت
guarantees U کفالت وثیقه
substitution U کفالت جانشانی
guarantee U کفالت وثیقه
perfecting bail U صدور قرارقبولی کفالت
bail U کفالت بامانت سپردن
suretyship U ضمان عقدی کفالت
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
warranted U ضمانت
guarantee U ضمانت
warranting U ضمانت
warrants U ضمانت
guarantee U ضمانت
guarantees U ضمانت
guaranteed U ضمانت
sponsored by U به ضمانت
warrant U ضمانت
sponsion U ضمانت
guaranty U ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] U ضمانت
warranty U ضمانت
bail U ضمانت
warranties U ضمانت
sponsorship U ضمانت
mainprise U ضمانت
guaranty U ضمانت
warranty U ضمانت
bond U ضمانت
suretyship U ضمانت
gurantee U ضمانت
sanctioning U ضمانت اجرا
sanctioned U ضمانت اجرا
guarantors U ضمانت کننده
guarantor U ضمانت کننده
irrepleviable U ضمانت برندار
irreplevisable U ضمانت برندار
contract guarantee U ضمانت قرارداد
assurance U ضمانت وثیقه
assurances U ضمانت وثیقه
upon bail U بقیه ضمانت
responsibilities U ضمانت جوابگویی
sanction U ضمانت اجرا
bond U پیوستگی ضمانت
responsibility U ضمانت جوابگویی
joint and several guarantee U ضمانت تضامنی
sanctions U ضمانت اجرا
express warranty U ضمانت صریح
guaranty U ضمانت نامه
bank bond U ضمانت بانکی
pledge U وثیقه ضمانت
pledged U وثیقه ضمانت
pledges U وثیقه ضمانت
bailable U قابل ضمانت
bilable U ضمانت بردار
suretyship U عقد ضمانت
bail bond U ضمانت نامه
pledging U وثیقه ضمانت
pecuniary liability U ضمانت پولی
letter of indemnity U ضمانت نامه
bonded U ضمانت شده
fiduciary bond U ضمانت شرافتی
guarantee period U دوره ضمانت
bondholder U ضمانت دار
warranties U ضمانت نامه
warranty U ضمانت نامه
bank guarantee U ضمانت بانکی
limplied warranty U ضمانت ضمنی
guarantees U شخص ضمانت شده
to go bail for any one U ضمانت کسی راکردن
bailment U رهایی به قید ضمانت
sanction U ضمانت اجرایی قانون
to bail out U با ضمانت از زندان دراوردن
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
sanctions U ضمانت اجرایی قانون
bank guarantee U ضمانت نامه بانکی
the watch is warranted U ضمانت شده است
sanctioning U ضمانت اجرایی قانون
guaranteed U شخص ضمانت شده
i guarantee his appearance U من ضمانت می کنم که حاضرشود
guarantee U شخص ضمانت شده
sanctioned U ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions U ضمانت اجرایی ندارد
board exchange warranty U ضمانت تعویض برد
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
tender guarantee U ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
sanctions U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction U مجوز جریمه ضمانت اجرا
pledgeor U دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
waging U ضمانت حسن انجام کار
pledgor U دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
average bond U ضمانت نامه جبران خسارت
bid bond U ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
wage U ضمانت حسن انجام کار
good performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
waged U ضمانت حسن انجام کار
performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
wages U ضمانت حسن انجام کار
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
repayment guarantee U ضمانت استرداد پیش پرداخت
tender bonds U ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
ubi jus, ibi remedium U هر جا حقی هست ضمانت اجرا هم هست هر جا حقی است حق استیفاء ان هم وجوددارد
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com