English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Benin U کشور بنین در افریقای غربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Dahomey U نام پیشین کشور بنین
Western Samoa U کشور ساموآی غربی
Benin U خور بنین که بخش شمالی خلیج گینه راتشکیل میدهد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
inyala U یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
kraals U دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
kraal U دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
hyena dog U یکجور کفتار سگ مانند در افریقای جنوبی
marimba U سنتور چوبی افریقای جنوبی ومرکزی
gemsbuck U بز یااهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
gemsbok U بزیا اهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
kar U فلات خشک در افریقای جنوبی که خاک ان رس است
grivet U نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
apartheid U نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
hesperian U غربی
occidental U غربی
westerly U غربی
north-western U شمال غربی
westernizing U غربی کردن
westernizing U غربی شدن
northwestern U شمال غربی
north western U شمال غربی
westernised U غربی کردن
north westerly U شمال غربی
westernised U غربی شدن
westernises U غربی کردن
northwestwards U روبشمال غربی
westernises U غربی شدن
westernising U غربی کردن
westernizes U غربی کردن
westernising U غربی شدن
westernize U غربی شدن
westernized U غربی کردن
north-westerly U شمال غربی
westernized U غربی شدن
westernizes U غربی شدن
westerly U باد غربی
south western U جنوب غربی
westernmost U غربی ترین
to lie east and west U شرقی غربی
westernize U غربی کردن
west country whipping U بست غربی
wester U باد غربی
wester U طوفان غربی
Western Sahara U صحرای غربی
ind U هند غربی
westwork U بدنه غربی
Wild West U ایالتهای غربی
westernization U غربی شدن
western hemisphere U نیمکره غربی
east elevation U نمای غربی
sou'westers U جنوب غربی
NW U شمال غربی
southwest U بادجنوب غربی
south-western U جنوب غربی
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
atlantic U دریای محیط غربی
northwester U باد شمال غربی
northwester U طوفان شمال غربی
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
turk'shead U کاکتوس هند غربی
first world U واقع دراروپای غربی
northwestwards U بطرف شمال غربی
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
narthex U ایوان غربی کلیسا
libeccio U باد جنوب غربی
turk's capcactus U کاکتوس هند غربی
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
southwestern U واقع در جنوب غربی
southwesterner U اهل جنوب غربی
southwestward U بسوی جنوب غربی
libecchio U باد جنوب غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
southwester U باد جنوب غربی
roaring forties U منطقه بادهای غربی
westerns U غربی وابسته به مغرب یا باختر
jonah crab U خرچنگ بزرگ امریکای غربی
western U غربی وابسته به مغرب یا باختر
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
Ivory Coast U کرانهی مرکزی و غربی افریقا
westerners U غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerner U غربی وابسته به مغرب یا باختر
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
GIs U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
denier U نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
Cornish U وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
GI U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
finlander U اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
khowar U زبان رایج درشمال غربی پاکستان
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
granger road U راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
c U سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
south-west U جنوب غربی سوی جنوب باختر
Alhambra U تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
states U کشور
nations U کشور
stating U کشور
soils U کشور
nation U کشور
stated U کشور
common wealth U کشور
soiling U کشور
soil U کشور
realm U کشور
country U کشور
countries U کشور
fatherlands U کشور
fatherland U کشور
state U کشور
realms U کشور
state- U کشور
territories U کشور
territory U کشور
land n U کشور
Mali U کشور مالی
Malawi U کشور مالاوی
the play of europe U کشور سویس
Malaysia U کشور مالزی
independency U کشور مستقل
Albania U کشور آلبانی
host country U کشور میزبان
Hungary U کشور مجارستان
Maldives U کشور مالدیو
host nation U کشور میزبان
Mexico U کشور مکزیک
Mozambique U کشور موزامبیک
Myanmar U کشور میانمار
friendly state U کشور خودی
friendly state U کشور دوست
Nicaragua U کشور نیکاراگوا
Niger U کشور نیجر
forwarding country U کشور فرستنده
Nigeria U کشور نیجریه
traitor to the countruy U خائن کشور
fisc U خزانه کشور
Oman U کشور عمان
Liberia U کشور لیبریا
Pakistan U کشور پاکستان
New Zealand U کشور زلاندنو
traitor to one's country U خائن به کشور
home country U کشور اصلی
Holland U کشور هلند
Namibia U کشور نامیبی
Namibia U کشور نامیبیا
high court of U دیوانعالی کشور
the superme court U دیوانعالی کشور
the youth of the country U جوانان کشور
theocrat U خداوند کشور
Greece U کشور یونان
great power U کشور با قدرت
Nepal U کشور نپال
Paraguay U کشور پاراگوئه
Luxembourg U کشور لوکزامبورگ
Fiji U کشور فیجی
Ghana U کشور غنا
respublica U جمهوری کشور
Ghana U کشور گانا
respublica U کشور جمهوری
Great Britain U کشور انگلیس
Guatemala U کشور گواتمالا
Morocco U کشور مغرب
midland U داخله کشور
Guyana U کشور گیانا
Honduras U کشور هندوراس
Gabon U کشور گابن
Cambodia U کشور کامبوج
Cameroon U کشور کامرون
oversea U خارج از کشور
Eire U کشور ایرلند
Finland U کشور فنلاند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com