Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
point four
U
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
second world
U
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
Other Matches
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
developing countries
U
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
uncomitted countries
U
کشورهای غیرمتعهد
overseas
U
کشورهای بیگانه
poor countries
U
کشورهای فقیر
developed market economy countries
U
کشورهای مرفه
allied
U
کشورهای هم پیمان
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
free world
U
کشورهای غیرکمونیست
less developed contries
U
کشورهای کم رشد
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
The English speaking-countries.
U
کشورهای انگلیسی زبان
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
allied headquarters
U
قرارگاه کشورهای هم پیمان
the united states of america
U
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
backward countries
U
کشورهای عقب مانده
retarded countries
U
کشورهای عقب مانده
developing countries
U
کشورهای در حال توسعه
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
federalization
U
تشکیل کشورهای متحد
Underdeveloped ( backward) countries .
U
کشورهای عقب افتاده
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
orients
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
commonwealth games
U
جام کشورهای مشترک المنافع
OPEC
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization of petroleum exporting cont
U
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
commonwealth
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealths
U
کشورهای مشترک المنافع جمهور
pan americanism
U
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federative
U
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
orient
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
OAS
U
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
reactions from abroad
U
واکنش مردم در کشورهای خارجی
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
orienting
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
isolationist
U
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
trade follows the flag
U
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
developed market economy countries
U
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
the big four
U
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
Comparison with other countries is extremely interesting.
U
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellites
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellite
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world
U
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
dumping
U
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
enclave
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
U
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty
U
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
vale
U
جهان
vales
U
جهان
macrocosms
U
جهان
world
U
جهان
worlds
U
جهان
universe
U
جهان
macrocosm
U
جهان
nordic council
U
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
nether world
U
این جهان
nether world
U
جهان پایین
mineral kingdom
U
جهان جمادات
world test
U
ازمون جهان
universe
U
جهان کیهان
nether world
U
جهان اینده
world view
U
جهان بینی
world power
U
جهان نیرو
here below
U
دراین جهان
inanimate nature
U
جهان جمادات
worldview
U
جهان بینی
infinite universe
U
جهان باز
infinite universe
U
جهان نامتناهی
internationalist
U
جهان گرا
weltanschauung
U
جهان بینی
universe of system
U
جهان سیستم
the lower regions
U
جهان مردگان
screenland
U
جهان سینما
the vanity of the world
U
پوچی جهان
the old world
U
جهان کهنه
the future
U
جهان اینده
the next world
U
جهان اینده
the invisible
U
جهان ناپدید
the invisible world
U
جهان ناپدید
the whole world
U
سراسر جهان
peregrinator
U
جهان گرد
this world of ours
U
این جهان ما
creator of the world
U
جهان آفرین
open universe
U
جهان باز
orrery
U
جهان نما
outworld
U
جهان بیرونی
the lower world
U
جهان پایین
finite universe
U
جهان بسته
microcosm
U
جهان کوچک
microcosm
U
جهان کهین
microcosms
U
جهان کوچک
earthling
U
ساکن جهان
underworld
U
زیرین جهان
demiurge
U
جهان افرین
world creating
U
جهان افرین
creator the world
U
جهان افرین
Third World
U
جهان سوم
closed universe
U
جهان متناهی
cosmography
U
شرح جهان
microcosms
U
جهان کهین
worldly wise
U
جهان دیده
worldly-wise
U
جهان دیده
finite universe
U
جهان متناهی
animals kingdom
U
جهان جانوران
expansion of universe
U
انبساط جهان
animal kingdom
U
جهان جانوران
closed universe
U
جهان بسته
cosmorama
U
جهان نما
christenings
U
جهان مسیحیت
Christendom
U
جهان مسیحیت
free world
U
جهان ازاد
panoramas
U
جهان نما
panorama
U
جهان نما
all over the world
U
در سراسر جهان
first world
U
جهان اول
faerie
U
جهان پریان
worldwide
U
در سرتاسر جهان
filmdom
U
جهان سینما
all the world over
U
در سراسر جهان
the church militant
U
قاطبه مسیحیان جهان
to be born
U
چشم به جهان گشودن
aboral
U
دورترین نقطه از جهان
the world and its fullness
U
جهان وهرچه دراوهست
ultramundane
U
ماورا جهان ماوراگیتی
theseven wonders of the world
U
عجایب هفتگانه جهان
all over the world
U
در همه جای جهان
superempirical
U
خارج از جهان مادی
superlunar
U
بیرون ازاین جهان
peregrinations
U
جهان گردی دربدری
supramundane
U
مافوق این جهان
the back of beyond
U
دورترین گوشه جهان
under the sun
U
در جهان در زیر افتاب
peregrination
U
جهان گردی دربدری
superlunary
U
بیرون از این جهان
planisphere
U
جهان نمای مسطح
oscillating universe
U
جهان نوسان کننده
demimonde
U
جهان زنان هرجایی
in ancient times
U
در اوقات جهان باستانی
atlases
U
کتاب نقشهء جهان
the art of the Ancient world
U
هنر جهان باستان
vale
U
زمین جهان خاکی
vales
U
زمین جهان خاکی
the world is transitory
U
جهان ناپایدار است
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
atlas
U
کتاب نقشهء جهان
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
georama
U
جهان نمای پوک
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
extramundane
U
بیرون از جهان یادنیا
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
mundane affairs
U
کارهای این جهان
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
vegetable kingdom
U
جهان گیاهان مولود نباتی
world wide
U
مشهور جهان متداول درهمه جا
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
transcendentalism
U
فلسفه خارج جهان مادی
he passed hence
U
ازاین جهان رخت بربست
demiurgeous
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
premundane
U
پیش ازافرینش جهان بوده
planisphere
U
جهان نمای سطح نما
demiurgic
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
antemundane
U
مربوط به پیش از افرینش جهان
the lower world
U
جهان مردگان عالم اسوات
the whole world
U
همه دنیا تمامی جهان
oecumenical
U
جامع مشهوردر سراسر جهان
he passed hence
U
این جهان را بدرود گفت
oecumenical
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
ecumenic
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
rhadamanthus
U
نام یکی از داوران جهان پایین
mundane era
U
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
time flies
<proverb>
U
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
topsy-turvy world
[upside-down world]
U
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
supemundane
U
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
apples
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
candidates' tournament
U
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
the pilgrimage of life
U
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
cosmopolitan
U
وابسته به همه جهان بین المللی
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com