Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dhow
U
کشتی یک دکلی عربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polacca
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
Arabic
U
عربی
Arabs
U
عربی
Arab
U
عربی
araby
U
عربی
saracenic
U
عربی
moresque
U
عربی
Arabian
U
عربی
Arabic numeral
U
عدد عربی
acaain or acacine
U
صمغ عربی
proto arabic
U
عربی بدوی
sarcacenic
U
عربی اسلامی
Arabic
U
فرهنگ عربی
arabic gum
U
صمغ عربی
arabesque
U
نقش عربی یا اسلامی
kohl
U
اسب اصیل عربی
united arab republic
U
جمهوری متحده عربی
United Arab Emirates
U
امارات متحده عربی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
arabist
U
عالم بزبان و علوم عربی
morisco
U
عرب اسپانیولی ارایش عربی
gum senegal
U
یکجورصمغ عربی که ازسنگال می اورند
alphanumeric
U
حروف روی و اعداد عربی
acacine
U
اکاکیا درخت صمغ عربی
acacia
U
اکاکیا درخت صمغ عربی
acacias
U
اکاکیا درخت صمغ عربی
alphanumeric
U
دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
carina
U
کشتی
carinae
U
کشتی
catch
U
کشتی کج
aft
U
در پس کشتی
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
hulk
U
کشتی
bottom
U
کشتی
puppis
U
کشتی دم
foreship
U
سر کشتی
vessels
U
کشتی
ark
U
کشتی
vessel
U
کشتی
argo
U
کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
wrestling
U
کشتی
by water
U
با کشتی
bottoms
U
کشتی
boarded
U
کشتی
ship
کشتی
hulks
U
کشتی
on the water
U
در کشتی
ships
U
کشتی
flattest
U
پل کشتی
flat
U
پل کشتی
on board a ship
U
در کشتی
on shipboard
U
در کشتی
deck
U
پل کشتی
decked
U
پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
afloat
U
در کشتی
decks
U
پل کشتی
on the sea
U
در کشتی
board
U
کشتی
collier
U
کشتی
sterner
U
عقب کشتی
wreck
U
کشتی شکستگی
stern
U
عقب کشتی
wrecks
U
کشتی شکستگی
wrecking
U
کشتی شکستگی
flagships
U
کشتی دریادار
battleships
U
کشتی جنگی
steamship
U
کشتی بخاری
steamship
U
کشتی بخار
battleship
U
کشتی جنگی
stranding
U
به گل نشستن کشتی
steamboat
U
کشتی بخار
steam ship
U
کشتی بخار
patrol
U
کشتی اکتشافی
patrolled
U
کشتی اکتشافی
patrolling
U
کشتی اکتشافی
steam boat
U
کشتی بخار
flagship
U
کشتی دریادار
tender ship
U
کشتی تدارکاتی
patrols
U
کشتی اکتشافی
wrech
U
کشتی شکستگی
docks
U
تعمیرگاه کشتی
berth
U
خوابگاه کشتی
berthed
U
خوابگاه کشتی
berthing
U
خوابگاه کشتی
berths
U
خوابگاه کشتی
training ship
U
کشتی اموزشی
towboat
U
کشتی یدک کش
double-decker
U
کشتی دوعرشهای
double-deckers
U
کشتی دوعرشهای
strand
U
به گل نشستن کشتی
docked
U
تعمیرگاه کشتی
dock
U
تعمیرگاه کشتی
cargoes
U
محموله کشتی
dockyard
U
تعمیرگاه کشتی
wrech
U
کشتی شکسته
dockyards
U
تعمیرگاه کشتی
wrecked
U
کشتی شکسته
war vessel
U
کشتی جنگی
war ship
U
کشتی جنگی
shipbuilding
U
کشتی سازی
tramp vessel
U
کشتی ازاد
tramp steamer
U
کشتی ازاد
cargo
U
محموله کشتی
strands
U
به گل نشستن کشتی
topsldes
U
بادخوربدنه کشتی
motor vessel
U
کشتی موتوری
the ship leaks
U
کشتی اب تو میدهد
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
wrestling
U
کشتی گیری
shipwreck
U
کشتی شکستگی
the rudder of a ship
U
سکان کشتی
shipwrecked
U
کشتی شکستگی
the roll of a ship
U
غلت کشتی
shipwrecks
U
کشتی شکستگی
tricks
U
فن و بندهای کشتی
fob
U
تحویل کشتی
bosuns
U
افسر کشتی
to take ship
U
با کشتی بردن
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
troopship
U
کشتی سرباز بر
the ship was wrecked
U
کشتی شکست
tonnage
U
فرفیت کشتی
bulkhead
U
تیغه در کشتی
bulkheads
U
تیغه در کشتی
bo's'n
U
افسر کشتی
bos'n
U
افسر کشتی
bosun
U
افسر کشتی
the enemy
U
کشتی دشمن
sternest
U
عقب کشتی
cockswain
U
پیشکارکارکنان کشتی
deck seamanship
U
ملوان پل کشتی
pancratist
U
کشتی گیر
packet boat
U
کشتی نامه بر
doutful category
U
کشتی مشکوک
dressing ship
U
تزیین کشتی
on shipboard
U
سوار کشتی
exs
U
تحویل از کشتی
on board a ship
U
سوار کشتی
ferry boat
U
کشتی گذاره
lime juicer
U
کشتی انگلیسی
fire ship
U
کشتی اتش زن
flag ship
U
کشتی پیشرو
ocean greyhound
U
کشتی تندرو
noah's a
U
کشتی نوح
deck plan
U
افق پل کشتی
deck plan
U
صفحه پل کشتی
deck gang
U
ملوان پل کشتی
combatant vessel
U
کشتی جنگی
commercial marine
U
کشتی تجاری
commondo ship
U
کشتی نیروبر
predial or prae
U
کشتی روستایی
cook house
U
اشپزخانه کشتی
pleasure boat
U
کشتی تفرجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com