English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sister ship U کشتی همسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
uniforms U همسان
coherent U همسان
standards U همسان
uniform U همسان
isotopes U همسان
consistent U همسان
isotope U همسان
homologous U همسان
related <adj.> U همسان
akin <adj.> U همسان
alike <adj.> U همسان
standard U همسان
similar <adj.> U همسان
like <adj.> U همسان
identifies U همسان ساختن
similar U همسان همانند
identified U همسان ساختن
identifying U همسان ساختن
homological U همسان همانند
homoeopathy [British] U همسان درمانی
homeopathy U همسان درمانی
identify U همسان ساختن
metamers U رنگهای همسان نما
homographs U واژههای همسان نوشت
homologize U همسان شدن یا کردن
locks U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
edges U سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edge U سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
lock U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
asynchronous U مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
lasers U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
laser U هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
on board a ship U در کشتی
collier U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
vessel U کشتی
ships U کشتی
vessels U کشتی
puppis U کشتی دم
foreship U سر کشتی
wrestling U کشتی
catch U کشتی کج
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
ship کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
by water U با کشتی
ark U کشتی
on the water U در کشتی
ship haven U یک کش کشتی
deck U پل کشتی
argo U کشتی
on shipboard U در کشتی
afloat U در کشتی
decks U پل کشتی
bottom U کشتی
decked U پل کشتی
bottoms U کشتی
boarded U کشتی
aft U در پس کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
hulks U کشتی
bilge U اب ته کشتی
hulk U کشتی
on the sea U در کشتی
board U کشتی
HMS U کشتی انگلیسی
drillship کشتی حفاری
passenger liner U کشتی مسافری
propeller U پروانه کشتی
exs U تحویل از کشتی
commercial marine U کشتی تجاری
To launch a ship (boat). U کشتی به آب انداختن
commondo ship U کشتی نیروبر
parent ship U کشتی مادر
pancratist U کشتی گیر
freight U کرایه کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
towboat U کشتی یدک کش
tramp vessel U کشتی ازاد
dressing ship U تزیین کشتی
aboard U روی کشتی
doutful category U کشتی مشکوک
to take ship U با کشتی بردن
packet boat U کشتی نامه بر
cargoes U محموله کشتی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
berthing U خوابگاه کشتی
deadman U مهاربند کشتی
pleasure boat U کشتی تفرجی
berthed U خوابگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
docked U تعمیرگاه کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
wrech U کشتی شکستگی
coxswain U مباشر کشتی
wrech U کشتی شکسته
war ship U کشتی جنگی
cutwater U دماغه کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
berths U خوابگاه کشتی
cook house U اشپزخانه کشتی
deck plan U افق پل کشتی
training ship U کشتی اموزشی
tramp steamer U کشتی ازاد
dockyards U تعمیرگاه کشتی
privateer U کشتی مسلح
deck plan U صفحه پل کشتی
wrestling match U مسابقه کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
wrecked U کشتی شکسته
deck gang U ملوان پل کشتی
troopship U کشتی سرباز بر
pilotage U راهنمایی کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
double-decker U کشتی دوعرشهای
war vessel U کشتی جنگی
stern U عقب کشتی
cargo boat U کشتی باری
cargo boat U کشتی بارکش
naval U وابسته به کشتی
navies U کشتی جنگی
navy U کشتی جنگی
sister ship U کشتی خواهر
caboose U اشپزخانه کشتی
singlisticker U کشتی یک دگله
shipwright U کشتی ساز
shipside U کنار کشتی
shipper U محموله کشتی
shipper U مسافر کشتی
galley U اشپزخانه کشتی
steam boat U کشتی بخار
cargo liner U کشتی باری
sterner U عقب کشتی
sternest U عقب کشتی
sterns U عقب کشتی
carina U کشتی حمال
steamship U کشتی بخاری
boat U کشتی کوچک
boats U کشتی کوچک
cargo ship U کشتی باری
seaway U مسیر کشتی
steamship U کشتی بخار
steamboat U کشتی بخار
steam ship U کشتی بخار
shipowner U مالک کشتی
shipowner U صاحب کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com