Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to ask somebody out for dinner
U
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She declined several restaurants before we could agree on one.
U
او
[زن]
چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
gantelope
U
باند برای دست دعوت به مبارزه
gantlope
U
باند برای دست دعوت به مارزه
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
raise a fuss
<idiom>
U
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
tea shop
U
رستوران
eating house
U
رستوران
chop house
U
رستوران
tea-room
U
رستوران
snack bars
U
رستوران
snack bar
U
رستوران
buffeted
U
رستوران
eatinghouse
U
رستوران
tea-rooms
U
رستوران
restaurants
U
رستوران
buffet
U
رستوران
tea shops
U
رستوران
buffeting
U
رستوران
cafe
U
رستوران
buffets
U
رستوران
coffee shop
U
رستوران
restaurant
U
رستوران
salon
U
رستوران مشروبفروشی
salons
U
رستوران مشروبفروشی
restaurateur
U
صاحب رستوران
diner
U
واگن رستوران
restaurateurs
U
صاحب رستوران
restauranteur
U
صاحب رستوران
dumb waiters
U
رستوران سیار
diners
U
واگن رستوران
dumb waiter
U
رستوران سیار
dance floor
U
محلمخصوصرقصدر رستوران
dining car
U
واگن رستوران قطار
canteen
U
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteens
U
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
dining cars
U
واگن رستوران قطار
saloon
U
سالن زیبایی رستوران
saloons
U
سالن زیبایی رستوران
Our office is facing (opposite)the restaurant.
U
دفتر ما روبروی رستوران است
station bar
U
رستوران ایستگاه راه آهن
No vacancies.
U
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
To order a meal.
U
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
tearoom
U
رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
luncheonette
U
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
luncheonettes
U
رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here?
U
آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
summons
U
دعوت
calling
U
دعوت
summonsing
U
دعوت
invitation
U
دعوت
summonsed
U
دعوت
invitations
U
دعوت
bidding
U
دعوت
summonses
U
دعوت
summoned
U
دعوت
summon
U
دعوت
barman
U
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen
U
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
challenged
U
دعوت بجنگ
invited
U
دعوت کردن
unbidden
U
دعوت نشده
invite
U
دعوت کردن
challenge
U
دعوت بجنگ
letter of invitation
U
دعوت نامه
letter of invitation
U
رقعه دعوت
challenges
U
دعوت بجنگ
invites
U
دعوت کردن
ask
U
دعوت کردن
asked
U
دعوت کردن
asking
U
دعوت کردن
asks
U
دعوت کردن
uninvited
U
دعوت نشده
convocator
U
دعوت کننده
conference call
U
دعوت به سخنرانی
to call in
U
دعوت کردن
invitation to treat
U
دعوت به معامله
invitation to treat
U
دعوت به مذاکره
caller
U
دعوت کننده
boarding call
U
دعوت به بازدید
to invite
[to]
U
دعوت کردن
[به]
convocate
U
دعوت کردن
invitation to tender
U
دعوت به مزایده
callers
U
دعوت کننده
invitation to tender
U
دعوت به مناقصه
invitatory
U
متضمن دعوت
defiance
U
دعوت به جنگ بی اعتنایی
tender notice
U
اگهی دعوت به مناقصه
invitee
U
شخص دعوت شده
to proffer an invitation
U
رسما دعوت کردن
I am invited tonight of all nights .
U
دعوت شدم آن هم امشب
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
U
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
to fling down the gauntlet
U
بجنگ تن بتن دعوت کردن
to barge in
U
بدون دعوت وارد شدن
rain check
U
نوید یا قول دعوت بعدی
invite to tender
U
دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
gauntlets
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
gauntlet
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
to throw down the glove
U
بجنگ تن بتن دعوت کردن
to crash in
[to a party]
U
بدون دعوت وارد شدن
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
U
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
to disinvite somebody from an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
to withdraw the invitation to an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
treat someone
<idiom>
U
پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
have over
<idiom>
U
شخصی را به خانه خود دعوت کردن
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
I'd like to ask her out.
U
من دوست داشتم او
[زن]
را به بیرون دعوت کنم.
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour .
U
دعوت شما را با منت قبول می کنم
gatecrashers
U
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
please reply
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
repondez s'il vous plait
[RSVP]
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
gatecrasher
U
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
juke joint
U
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
I fiddled afew invitation cards.
U
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
master tournament
U
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
call to order
U
به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
propositioning
U
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositions
U
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
propositioned
U
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
proposition
U
پیشنهاد کردن به دعوت بمقاربت جنسی کردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
bids
U
امر کردن دعوت کردن
bid
U
امر کردن دعوت کردن
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
VidCap
U
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
precision
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
U
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love
<idiom>
U
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com