Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
negroid
U
کسیکه خون سیاهان در او باشد
conventionalist
U
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
octoroon
U
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
mestiza
U
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
mestizo
U
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
melodramatist
U
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
croppy
U
کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
physiocrat
U
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
presentee
U
کسیکه چیزی باوعرضه شده
parroter
U
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
whitener
U
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
allottee
U
کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
dedicatee
U
کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود
devisor
U
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
site
U
محلی که پایه چیزی باشد
sited
U
محلی که پایه چیزی باشد
sites
U
محلی که پایه چیزی باشد
thumbnail
U
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
thumbnails
U
هر چیزی که باندازه ناخن باشد
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
crutches
U
هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
raee show
U
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
crutch
U
هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
dag
U
قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
fiefdoms
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
fiefdom
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
to feel like something
U
احساس که شبیه به چیزی باشد کردن
[مثال پارچه]
scrap heap policy
U
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
long shot
<idiom>
U
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
ingrowth
U
رشد ازدرون چیزی که درتوی چیزدیگری روییده یا فرورفته باشد
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
hereditaments
U
هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
apomict
U
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
CD quality
U
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
pocket piece
U
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
hybrid
U
چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
implicit function
U
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
dragman
U
کسیکه
whom
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
one who
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
stalker
U
کسیکه میخرامد
constructionist
U
کسیکه قانون
long shot
U
کسیکه درمسابقات
whomso
U
بهر کسیکه
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
misogynist
U
کسیکه از زن بیزار است
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
euphuist
U
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynists
U
کسیکه از زن بیزار است
tugger
U
کسیکه کوشش وتقلامیکند
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
rumormonger
U
کسیکه شایعه میسازد
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
heliophobe
U
کسیکه ازافتاب بیزاراست
snorter
U
کسیکه خرناس میکشد
figurant
U
کسیکه باجمع میرقصد
scaler
U
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
benedick
U
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
nightwalker
U
کسیکه شب در خواب راه میرود
deadhead
U
کسیکه بدون بلیط سوار
non entity
U
کسیکه بودونابوداو یکی است
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
autodidact
U
کسیکه پیش خود میاموزد
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
depositor
U
کسیکه پول در بانک میگذارد
inductee
U
کسیکه وارد خدمت شده
pledger
U
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
night walker
U
کسیکه در خواب راه میرود
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
fruiter
U
کسیکه درخت میوه میکارد
first nighter
U
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
demonist
U
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
chain-smokers
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
somnambulistic
U
کسیکه درخواب راه میرود
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
soliloquizer
U
کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
winegrower
U
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
paralogist
U
کسیکه قیاس نادرست میسازد
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
paperhanger
U
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
paradoxist
U
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
elephantiac
U
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
browser
U
کسیکه جسته وگریخته میخواند
chain smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
light sleeper
U
کسیکه خوابش سبک است
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
songwriter
U
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
sandbagger
U
کسیکه کیسه شن بکار برد
sitter
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
contrapuntist
U
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
ortorian
U
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
pseudologist
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
malaprop
U
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
gossiper
U
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
proselyte
U
کسیکه تازه بدینی واردشود
purse bearer
U
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
libertines
U
کسیکه پابند مذهب نیست
libertine
U
کسیکه پابند مذهب نیست
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
revenant
U
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sitters
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
pseudologer
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
hylicist
U
کسیکه معتقد به مادیات است
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
via
U
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
querying
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queried
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queries
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query
U
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
to esteem somebody or something
[for something]
U
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
wool stapler
U
کسیکه تجارت پشم خام میکند
loitering
U
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
color bearer
U
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
loitered
U
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
sadistically
U
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
lumberjack
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
loiter
U
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
hylotheist
U
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
milch cow
U
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
undertaking
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com