English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
prank U شوخی زننده تزئین کردن
wisecracker U کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
A clumsy practical joke. U آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
It is no joke . U این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
mordant U زننده
squalid U زننده
shuffler U زننده
pungent U زننده
nippy U زننده
poignant U زننده
pinching U زننده
repeller U زننده
repercussive U پس زننده
biting U زننده
scabrous U زننده
acrid U زننده
garish U زننده
prickling U زننده
stinking U زننده
knocker U زننده
knockers U زننده
vilest U زننده
viler U زننده
vile U زننده
tarts U زننده
tart U زننده
staring U زننده
starring U زننده
nasty U زننده
nastiest U زننده
nasties U زننده
bitten U زننده
acrimonious U زننده
wetter U نم زننده
repellent U زننده
repellents U زننده
water repellent U پس زننده اب
beater U زننده
unlovely U زننده
nauseam U زننده
applauder U کف زننده
hideous U زننده
forbidding U زننده
loathsome U زننده
nastier U زننده
odoriferous U زننده
striking U زننده
percutient U زننده
strikingly U زننده
clappers U کف زننده
clapper U کف زننده
loathful U زننده
pit a pat U زننده
strikers U زننده
striker U زننده
cornerman U زننده کرنر
calumnious U تهمت زننده
calumniator U افترا زننده
libellant U تهمت زننده
fizzy U جوش زننده
beater U کتک زننده
gaunt U زننده ساختن
repulsive U زننده تنفراور
gaunt U زننده بی ثمر
ad nauseam U بسیار زننده
trudger U قدم زننده
callers U صدا زننده
caller U صدا زننده
catterer U چهچه زننده
coruscant U برق زننده
tacker U کوک زننده
tacker U میخ زننده
libelant U تهمت زننده
sharps U زننده زیرک
picky U ضربه زننده
estimator U تخمین زننده
lasher n U سد شلاق زننده
knotter U گره زننده
repugnant U تنفرانگیز زننده
howlers U جیغ زننده
howler U جیغ زننده
kicker U زننده ضربه با پا
bubbly U جوش زننده
bubbliest U جوش زننده
pickiest U ضربه زننده
pickier U ضربه زننده
sharpest U زننده زیرک
sharp U زننده زیرک
acrimoniousness U سخن زننده
accusant U تهمت زننده
harshest U ناگوار زننده
harsher U ناگوار زننده
accusers U تهمت زننده
accuser U تهمت زننده
harsh U ناگوار زننده
appellant U تهمت زننده
bubblier U جوش زننده
pricker U سیخ زننده
inveigler U گول زننده
germinant U جوانه زننده
pertubative U برهم زننده
scintillating U جرقه زننده
pacer U گام زننده
flogger U زننده شلاق
revolting U بهم زننده
seasoner U ادویه زننده
puddler U بهم زننده
seasoner U چاشنی زننده
garishly U بطور زننده
galssy U بی نور زننده
strider U گام زننده
scarifier U تیغ زننده
scintillant U جرقه زننده
scintillator U جرقه زننده
glare U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
glares U روشنایی زننده
shackler U بخو زننده
napper U چرت زننده
crying U جار زننده
flogger U تازیانه زننده
flagellator U تازیانه زننده
sourish U به ترشی زننده
staring red U قرمز زننده
gasper U نفس زننده
spicily U بطور زننده
flagellator U شلاق زننده
disturber U برهم زننده
dozer U چرت زننده
malodor U بوی زننده
shouter U فریاد زننده
slumberer U چرت زننده
rankly U بطور زننده یابدبو
invection U سخن سخت زننده
poignantly U بطور تیزیا زننده
sewer U اگو بخیه زننده
fulsome U زننده اغراق امیز
sewers U اگو بخیه زننده
stenches U بوی زننده تعفن
stench U بوی زننده تعفن
mawkish U بطور زننده احساساتی
indign U زننده بدون استحقاق
pungently U بطور زننده یا تند
incisive speech U سخن تند یا زننده
rakish U فاجر جلف و زننده
repulsively U بطور زننده یا دافع
fetid U دارای بوی زننده
boiling U جوش زننده خشمناک
swatter U ضربت سخت زننده
inoffensively U بی انکه زننده باشد
trusser U چوب بست زننده
greeny U بسبزی زننده سبزفام
lurid U کم رنگ وپریده زننده
luridly U کم رنگ وپریده زننده
reddish U مایل بسرخی زننده
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
lunger U ضربت زننده جهش کننده
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
wheeler U دور زننده چرخ دار
smacker U سیلی زننده خوش طعم
stirring U بهم زننده هیجان اور
smacking U سیلی زننده خوش طعم
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
deceptive U گول زننده فریب امیز
fanner U قرقی یا باز کوچک باد زننده
out flanking U دور زننده احاطه کننده جناح
broiler U بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
lark U شوخی
jokes U شوخی
waggery U شوخی
jests U شوخی
for fun U به شوخی
joking U شوخی
facetiousness U شوخی
frolicsomeness U شوخی
funniment U شوخی
lightsomeness U شوخی
gamesomeness U شوخی
funny bones U شوخی
persiflage U شوخی
good humouredly U به شوخی
larks U شوخی
facetiae U شوخی
jest U شوخی
bon mot U شوخی
sportiveŠetc U شوخی کن
pranks U شوخی
drollery U شوخی
joke U شوخی
prank U شوخی
game U شوخی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com