English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prosish U کسل کننده عاری از لطافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prosily U بطور عاری از لطافت
elegance U لطافت
ethereality U لطافت
delicately U به لطافت
exquisitely U به لطافت
jejune U بی لطافت
arid U بی لطافت
delicateness U لطافت
rose water U لطافت
arrefication U لطافت
ungainliness U بی لطافت
exquisiteness U لطافت
rarafaction U لطافت
awkward U بی لطافت ناشی
fineness U لطافت خوبی
quillet U باریکی لطافت
tenuity U سادگی لطافت
prosaically U بدون لطافت
subtlety U زیرکی لطافت
lilied U به لطافت یاس
subtleties U زیرکی لطافت
wits U لطافت طبع مزاح
wit U لطافت طبع مزاح
bald style U روش و مکتب ساده وبی لطافت
bare U عاری
naked <adj.> U عاری
bared U عاری
void U عاری
bankrupt of U عاری از
devoid U عاری
baring U عاری
barest U عاری
bare of U عاری از
bares U عاری
barren <adj.> U عاری
barer U عاری
fogless U عاری از مه
naked of U عاری از
fanciless U عاری ازوهم
sketchier U عاری ازجزئیات
sketchiest U عاری ازجزئیات
unbiased U عاری ازتعصب
sketchily U عاری ازجزئیات
fancy free U عاری از خیال
sketchy U عاری ازجزئیات
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
ungraceful U عاری از متانت
fanciless U عاری ازتصور
blate U عاری ازاحساسات
heartless U عاری ازاحساسات
truistic U عاری از لطف
emotionless U عاری از احساسات
truthless U عاری از حقیقت
lifeless U عاری از زندگی
unblushing U عاری از شرم
unexpressive U عاری ازمعنی
void U بلاتصدی عاری از
unconsciously U عاری ازهوش
unconscious U عاری ازهوش
devest U عاری کردن
denuding U عاری ساختن
denudes U عاری ساختن
denuded U عاری ساختن
airless U عاری از هوا
riteless U عاری از تشریفات
denude U عاری ساختن
fancy free U بی علاقه عاری از عشق
dreamless U عاری از خواب دیدن
useless U عاری از فایده باطله
freedom from defect U عاری بودن ازعیب
unbias U بیغرض عاری ازتعصب
uninspired U عاری از تازگی و لطف
resistless U عاری از نیروی مقاومت
unmistakable U عاری از سوء تفاهم
platitudinarian U عاری از لطف ومزه
visionless U عاری از تطور والهام
disbranch U عاری ازشاخه کردن
selfless U عاری از نفس پرستی
prosaically U بطور عاری ازلطافت
poker face U دارای قیافهی عاری از بیان
abstracting U جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
abstracts U جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
dismantling U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantled U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantles U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
sexless U عاری از جذبه یا میل جنسی
dismantle U عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
vacuity U تهی گری عاری بودن
abstract جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
of no scruples U عاری ازدقت زیاد دراداب ومانندان
hardball U فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
divests U محروم کردن عاری کردن
divest U محروم کردن عاری کردن
divesting U محروم کردن عاری کردن
divested U محروم کردن عاری کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com