English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liquid crystal U کریستال مایع
liquid crystals U کریستال مایع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
LCD U Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
LCD U صفحه نمایش کریستال مایع
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
backlit display U واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
Other Matches
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
crystal U کریستال
crystals U کریستال
mixed crystal U کریستال امیخته
mixed crystal U کریستال مخلوط
crystallite U خرده کریستال
cut glass U بلور کریستال
crystal axis U محور کریستال
filter crystal U کریستال صافی
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
solid solution U کریستال مخلوط
ideal crystal U کریستال ایده ال
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
silicon U ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
silicon U عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
transphasor U ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
water U مایع
anti icing fluid U مایع ضد یخ
fluidal U مایع
liquid U مایع
aneroid U بی مایع
liquids U مایع
fulidal U مایع
watered U مایع
liquid/gas separator U مایع
steepest U مایع
steep U مایع
waters U مایع
watering U مایع
liquescence U مایع شدگی
liquid gas U گاز مایع
liquescent U مایع شونده
liquefacient U مایع کننده
liquid air U هوای مایع
liquid ammonia U امونیاک مایع
liquid foundation U کرم مایع
water glass U شیشه مایع
liquefied gas U گاز مایع
liquefaction U مایع شدن
deicer U مایع ضدیخ
developer liquid U مایع فهور
liquid fuel U سوخت مایع
resolvent <adj.> U مایع محلل
furfuraldehyde U مایع الدئیدی
grume U مایع چسبناک
dissolving <adj.> U مایع محلل
liquefaction U تبدیل به مایع
vitrous humor U مایع زجاجیه
liquid exygen U اکسیژن مایع
mercury pool tube U لامپ مایع
sodium silicate U شیشه مایع
pool cathode tube U لامپ مایع
sodium metasilicate U شیشه مایع
silicate of soda U شیشه مایع
semiliquid U مایع چسبنده
semiliquid U مایع غلیظ
semiliquid U نیمه مایع
semifluid U نیم مایع
sealing liquid U مایع اب بندی
pool rectifier U لامپ مایع
pool cathode U کاتد مایع
paraffin oil U پارافین مایع
out back U چسب مایع
lox U اکسیژن مایع
liquified petroleum gas U گاز مایع
liquidly U بشکل مایع
subaqueous U زیر مایع
spinal fluid U مایع نخاعی
soluble glass U شیشه مایع
liquid glass U شیشه مایع
liquid hydrates U مایع هیدراتها
liquid hydrogen U هیدروژن مایع
liquid nitrogen U نیتروژن مایع
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid propellant U خرج مایع
liquid propellant U سوخت مایع
liquid soap U صابون مایع
liquid state U حالت مایع
liquidity index U اندیس مایع
pool tube U لامپ مایع
cutback bitumen U قیر مایع
absorption liquid U مایع جذب
battery liquid U مایع باتری
fluid U مایع متحرک
fluids U مایع متحرک
glues U چسب مایع
solvent <adj.> U مایع محلل
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
antidim U مایع ضد تشکیل مه
glueing U چسب مایع
gluing U چسب مایع
solvents U مایع محلل
condensation U مایع کردن
glue U چسب مایع
sop U غذای مایع
sops U غذای مایع
cryogenic liquid U مایع سرمازا
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
liquidize U بصورت مایع دراوردن
liquidising U بصورت مایع دراوردن
liquified natural gas U گاز مایع طبیعی
liquidized U بصورت مایع دراوردن
fluidization U تبدیل به مایع شدن
liquidizes U بصورت مایع دراوردن
liquid membrance electrode U الکترود مایع غشایی
condensation U مایع کردن گاز
liquid rocket U راکت سوخت مایع
liquid measure U مقیاس حجم مایع
liquid propellant U سوخت مایع موشک
liquid propellant U خرج پرتاب مایع
liquidizing U بصورت مایع دراوردن
liquidises U بصورت مایع دراوردن
superheated liquid U مایع ابر گرم
supercooled liquid U مایع ابر سرد
soldering fluid U مایع لحیم کاری
slow curing cutback U قیر مایع دیرگیر
dunked U در مایع فرو کردن
dunking U در مایع فرو کردن
dunks U در مایع فرو کردن
eyewash U مایع چشم شویی
sealing compound U مایع درز بند
rapid curing cutback U قیر مایع زودگیر
out back U مایع روان شده
electrolytes U مایع کار الکترولیت
to strain a liquid U صاف کردن یک مایع
dunk U در مایع فرو کردن
liquidised U بصورت مایع دراوردن
electrolyte U مایع کار الکترولیت
coolants U مایع داخل رادیاتور
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
liquefacient U مایع ترشح کننده
l.n.g U گاز مایع طبیعی
gas liquid partitions chromatography U کروماتوگرافی گاز- مایع
cn solution U گازاشک اور مایع
hypergol U مایع قابل اشتعال
diergolic U سوخت مایع ثابت
gas liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع گاز
diergolic U خرج مایع پایدار
fluidize U تبدیل به مایع کردن
cerebro spinal fluid U مایع مغزی- نخاعی
coolants U مایع سرد کننده
csf U مایع مغزی- نخاعی
filtrate U مایع زیر صافی
liquid air container U مخزن هوای مایع
flammable liquid U مایع اشتعال پذیر
coolant U مایع سرد کننده
liquid air U هوای مایع شده
coolant U مایع داخل رادیاتور
filtrate U مایع تصفیه شده
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
regenerative cooling U استفاده از سرمای مایع ورودی
liquidate U از بین بردن مایع کردن
liquidated U از بین بردن مایع کردن
reflux U جریان برگشت مایع برگردان
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
thief sample U نمونه مایع مخزن ناو
eutectic change U تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
solgel U نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
liquidates U از بین بردن مایع کردن
liquidating U از بین بردن مایع کردن
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
ascites U جمع شدن مایع در شکم
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
spittle U مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
hydrocephaly U ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephalus U ازدیاد غیر عادی مایع
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
cavitation U ایجاد حبابهای داخل یک مایع
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
desorption U جدا کردن گاز از مایع
grid pool tube U لامپ مایع شبکه دار
dip U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
dips U فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
ullage U حجم بالای سطح مایع تانک
fluidic U مایع مانند جسم سیال یامایع
pyridine U قلیای مایع بیرنگ وازت دار
geraniol U الکل اشباع شده مایع و معطر
g.l.c. U gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
ink U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks U مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
pints U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
octane U هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
oleate U نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
pint U پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
cryogenic liquid U گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
aerosol U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
aerosols U تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com