English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead carriage U کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unused capacity U فرفیت استفاده نشده
dead freight U هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
load carring capacity U فرفیت باربری
load capacity U فرفیت باربری
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
portage U کرایه فرفیت کشتی
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
carriages U بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage U بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
rate of capacity utilization U نرخ استفاده از فرفیت
virgins U استفاده نشده
virgin U استفاده نشده
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
unused resources U منابع استفاده نشده
loose ends U سر ازاد نخ چیز استفاده نشده
loose end U سر ازاد نخ چیز استفاده نشده
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
capacitor U وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
elimination U بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
factor U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factors U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
emptier U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptied U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptiest U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties U یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
defaults U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted U مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
fractional T U روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
berthing capacity U فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
backbones U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbone U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
dark fiber U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre U فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
checkerboarding U سازمان حافظه که در صفحات قدیمی یا بخشهایی از حافظه پر شده است ودر بین این فضاها محلهای استفاده نشده قرار دارد
valence U واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
carload shipment U حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
porterage U باربری
freight U باربری
material handling bridge U پل باربری
cartage U باربری باگاری
carriage costs U هزینه باربری
burthen U باربری برگردان
goods trains U قطار باربری
beast of burden U حیوان باربری
porterage U مخارج باربری
goods train U قطار باربری
slings U حلقه باربری
sling U حلقه باربری
slinging U حلقه باربری
carrying vessel U کشتی باربری
portage U مخارج باربری
handing charge U هزینه باربری
airfreight U باربری هوایی
truckline U سرویس باربری
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
attack cargo ship U ناو باربری تهاجمی
trucking U واگن روباز چرخ باربری
california bearing ratio U توان باربری نسبی کالیفرنیا
trucked U واگن روباز چرخ باربری
trucks U واگن روباز چرخ باربری
truck U واگن روباز چرخ باربری
opportune lift U فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
broad shoulders U نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
limit state of failure U حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
outside porter U باربری که بنه مسافران را ازایستگاه راه اهن بیرون میبرد
grid anode capacity U فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
backfreight U پس کرایه
hiring U کرایه
fares U کرایه
fraught U کرایه
transport charges U کرایه
carriage forward U پس کرایه
fare U کرایه
carrige forward U پس کرایه
fared U کرایه
freight U کرایه
meed U کرایه
back freigt U پس کرایه
balance of freight U پس کرایه
cost of transport U کرایه
back rent U پس کرایه
passage money U کرایه
leases U کرایه
freight forward U پس کرایه
hire U کرایه
lease U کرایه
rent U کرایه
hires U کرایه
freight collect U پس کرایه
faring U کرایه
carfare U کرایه اتوبوس
demurrage U کرایه معطلی
carfare U کرایه ماشین
fare U کرایه مسافر
fares U کرایه مسافر
carrige U کرایه حمل
faring U کرایه مسافر
fared U کرایه مسافر
hach U کرایه دادن
rent U کرایه کردن
passage money U کرایه مسافر
back freigt U پرداخت کرایه
hire U کرایه کردن
hires U کرایه دادن
hires U کرایه کردن
affreight U کرایه کردن
hiring U کرایه کردن
renter U کرایه نشین
passages U دریا کرایه
passage U دریا کرایه
to charter U کرایه کردن
hire U کرایه دادن
let out on hire U کرایه دادن
freight U کرایه کشتی
tenant U کرایه نشین
tenants U کرایه نشین
freight U کرایه کردن
hack U درشکه کرایه
hacked U درشکه کرایه
hacks U درشکه کرایه
hiring U کرایه دادن
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
How much is the fare to ... ? کرایه تا ... چقدر است؟
railway freight U کرایه راه اهن
hiring U اجرت کرایه کردن
tenants U کرایه نشین متصرف
hires U اجرت کرایه کردن
tenant U کرایه نشین متصرف
to freight out and home U دوسره کرایه کردن
twon car U اتومبیل کرایه مسافری
hire U اجرت کرایه کردن
charter U دربست کرایه دادن
fare U کرایه حمل و نقل
chartering U دربست کرایه دادن
to let something on a lease U کرایه دادن چیزی
to rent out something U کرایه دادن چیزی
to hire out something U کرایه دادن چیزی
back rent U کرایه عقب افتاده
carriage forward U کرایه در مقصدپرداخت میشود
fared U کرایه حمل و نقل
cartage U کرایه گاری مکاری
chartered U دربست کرایه دادن
to let something [British E] [Real Estate] U کرایه دادن چیزی
faring U کرایه حمل و نقل
fares U کرایه حمل و نقل
charters U دربست کرایه دادن
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
taximeter U نشان دهنده کرایه تاکسی
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
freighter U کرایه کننده کشتی باری
freighters U کرایه کننده کشتی باری
fiacre U کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
rent U کرایه اجاره کردن یا دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com