Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shore
U
کرانه ساحل
shores
U
کرانه ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain
U
کرانه نشین ساحل نشین
Other Matches
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
shore
U
کرانه
rivage
U
کرانه
shores
U
کرانه
strandline
U
خط کرانه
near shore
U
کرانه
mete
U
کرانه
coasts
U
کرانه
strands
U
کرانه
martello
U
دژ کرانه
strand
U
کرانه
littoral
U
کرانه
coast
U
کرانه
limicoline
U
کرانه زی
beached
U
پلاژ کرانه
sands
U
شن کرانه دریا
strands
U
کرانه بندرگاه
beached
U
کرانه شنی
coast guard
U
گارد کرانه
beaches
U
پلاژ کرانه
on shore
U
سوی کرانه
bank
U
کرانه دیواری
sand
U
شن کرانه دریا
medoterranean
U
دور از کرانه
sandbanks
U
کرانه ماسه
beach
U
پلاژ کرانه
sandbank
U
کرانه ماسه
beach
U
کرانه شنی
in shore
U
در اب نزدیک کرانه
strand
U
کرانه بندرگاه
banks
U
کرانه دیواری
backshore beach
U
کرانه جزر و مد
groins
U
کرانه دار
groin
U
کرانه دار
bounds register
U
ثبات کرانه ها
the means and the extremes
U
دو میان و دو کرانه
to push off
U
از کرانه دریادورشدن
boundary
U
کرانه کرانی
boundaries
U
کرانه کرانی
groin
U
کرانه دار
back beach
U
کرانه جزر و مد
backshore
U
کرانه جزر و مد
seaboards
U
کرانه دریا
seaboard
U
کرانه دریا
shore patrol
U
کرانه پاسدار
sea coast
U
کرانه دریا
beaches
U
کرانه شنی
sea shore
U
کرانه دریا
off shore
U
دور از کرانه
landding
U
کرانه رسمی فرودگاه
limicoline
U
وابسته به مرغان کرانه زی
off shore fisheries
U
شیلات دوراز کرانه
redshank
U
مرغ پا قرمز کرانه زی
coast guard officer
U
افسر گارد کرانه
land swell
U
خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
upper limit
[of the integral]
U
کرانه بالا
[انتگرال]
[ریاضی]
lower limit
[of the integral]
U
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
to set in
U
سوی کرانه روان شدن
lagune
U
جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
the nile overflows its banks
U
نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
ionian
U
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
long shoreman
U
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
brae
U
ساحل
beaches
U
ساحل
causey
U
ساحل
beach
U
ساحل
beached
U
ساحل
banks
U
ساحل
shore
U
ساحل
rivage
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
shores
U
ساحل
sea shore
U
ساحل
bank
U
ساحل
coasts
U
ساحل
coast
U
ساحل
landside
U
ساحل
littoral
U
ساحل
seacoast
U
ساحل دریا
bank protection
U
ساحل داری
bank revetment
U
پوشش ساحل
shore duty
U
خدمت ساحل
bankside
U
شیب ساحل
stethe
U
ساحل رودخانه
beach party
U
تیم ساحل
basegram
U
پیام از ساحل
sea coast
U
ساحل دریا
hard beach
U
ساحل مستحکم
coral reef
U
ساحل مرجانی
coastwise
U
درطول ساحل
coastwards
U
درامتداد ساحل
low lander
U
ساحل نشین
coastwards
U
بطرف ساحل
near shore
U
نزدیک به ساحل
on shore
U
روی ساحل
coastward
U
درامتداد ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
riparian
U
ساحل رودخانه زی
coast guardsman
U
ساحل بان
river line
U
خط ساحل رودخانه
land combat
U
نبرد در ساحل
offshore
U
از جانب ساحل
beached
U
زدن به ساحل
beach
U
ساحل شنی
beach
U
زدن به ساحل
sandbanks
U
ساحل شنی
sandbank
U
ساحل شنی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
onshore
U
واقع در ساحل
river banks
U
ساحل رودخانه
river bank
U
ساحل رودخانه
seashore
U
ساحل دریا
shore
U
ساحل دریا
shores
U
ساحل دریا
inshore
U
به طرف ساحل
offshore
U
دور از ساحل
beached
U
ساحل شنی
in
U
نزدیک ساحل
in-
U
نزدیک ساحل
back beach
U
ساحل جزرو مد
attack group
U
گروه تک به ساحل
beaches
U
زدن به ساحل
backshore
U
ساحل جزرو مد
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
seashores
U
ساحل دریا
beaches
U
ساحل شنی
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
retracted
U
دور شدن از ساحل
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
put out
U
از ساحل عازم شدن
inside
U
موج نزدیک ساحل
lee shore
U
ساحل در معرض باد
insides
U
موج نزدیک ساحل
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
retracting
U
دور شدن از ساحل
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
seebreeze
U
باد از دریا به ساحل
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
retract
U
دور شدن از ساحل
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
retracts
U
دور شدن از ساحل
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
bar
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
Ivory Coast
U
کشور ساحل عاج
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
hinterland
U
زمین پشت ساحل
bank angle
U
زاویه شیب ساحل
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
to wash something up
U
بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore
U
بکنار ساحل شستن چیزی
offshore winds
U
بادخشکی بادهای دور از ساحل
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
skate boat
U
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
shore break
U
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
cay
U
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
beachhead
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
point break
U
موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
liberty man
U
ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
council of entent
U
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
landings
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
alighting area
U
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
barrier reef
U
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
approach line
U
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat
U
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
soups
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
soup
U
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
camp-shedding
U
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharves
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
dune
U
خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com