English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
grubbier U کثیف شلخته
grubbiest U کثیف شلخته
grubby U کثیف شلخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
malkin U زن شلخته
dowdy U زن شلخته
draggle tail U زن شلخته
frouzy U شلخته
frowsy U شلخته
frowzy U شلخته
frump U زن شلخته
frumps U زن شلخته
sloven U شلخته
slattern U زن شلخته
slipslop U شلخته
slatternly U شلخته
sordid U شلخته
trapes U زن شلخته
frumpy U شلخته
blowzed U شلخته
drabbest U زن شلخته
drabber U زن شلخته
slovenly U شلخته
drabbish U شلخته
slut U زن شلخته
sluts U زن شلخته
drab U زن شلخته
frumpish U شلخته
trollop U زن شلخته
draggle tailed U شلخته
slatternly U شلخته وار
sow U شلخته وچاق
slopworker U شلخته کار
slattern U ادم شلخته
slipshod U لا قید شلخته
clumsily U شلخته وار
sloppily U نامرتب شلخته
sloppy U نامرتب شلخته
dowdily U شلخته وار
sluttish U شلخته وار
grobian U لوده شلخته
sows U شلخته وچاق
sowed U شلخته وچاق
blowzy U سرخ گونه شلخته
sludge U ادم شلخته لجن مال شدن
nastiest U کثیف
nasties U کثیف
soapless U کثیف
nasty U کثیف
mucky U کثیف
snotty U کثیف
filthy U کثیف
filthiest U کثیف
filthier U کثیف
lousy U کثیف
dauby U کثیف
sloppy U کثیف
wild and woolly U کثیف
sloppily U کثیف
grimy U کثیف
smoochy U کثیف
bedrabbled U کثیف
nastier U کثیف
draggy U کثیف
dirties U کثیف
scabious U کثیف
dirtiest U کثیف
scabbiness U کثیف
dirty U کثیف
bedraggled U کثیف
dirtying U کثیف
mussy U کثیف
dirtier U کثیف
smeary U کثیف
amiss U بد کثیف
squalid U کثیف
scabione U کثیف
dirtied U کثیف
bedraggle U کثیف کردن
smutch U کثیف کردن
besmear U کثیف کردن
piggy wiggy U بچه کثیف
to [make] muddy U کثیف کردن
bemire U کثیف کردن
scall U سعفه کثیف
slubber U کثیف کردن
slub U کثیف کردن
grotty U ارزان و کثیف
in mourning U کثیف سیاه
smutch U لکه کثیف
slums U محله کثیف
sump U استخراب کثیف
dirtying U کثیف کردن
dirty U کثیف کردن
dirtiest U کثیف کردن
dirties U کثیف کردن
dirtier U کثیف کردن
dirtied U کثیف کردن
soils U کثیف کردن
sludge U کثیف شدن
soiling U کثیف کردن
soil U کثیف کردن
messy U کثیف شلوغ
impure U کثیف ناصاف
splodges U کثیف کردن
splodge U کثیف کردن
slum U محله کثیف
sumps U استخراب کثیف
pigpen U جای کثیف
piggery U جای کثیف
piggeries U جای کثیف
bugger U کثیف وفاسد
buggering U کثیف وفاسد
pigpens U جای کثیف
buggers U کثیف وفاسد
pigsty U جای کثیف
pigsties U جای کثیف
slopping U ادم کثیف
sordid U کثیف دون
slopped U ادم کثیف
slop U ادم کثیف
ragamuffin U ادم کثیف و بی سر وپا
off-color <idiom> U بد مزه ،کثیف ،بیادب
ragamuffins U ادم کثیف و بی سر وپا
slummer U ساکن محلات کثیف
contaminates U الوده یا کثیف کردن
grimily U بطور سیاه و کثیف
contaminate U الوده یا کثیف کردن
contaminated U الوده یا کثیف کردن
contaminating U الوده یا کثیف کردن
litterbugs U آدم کثیف وآشغال پاش
How dirty the house is ! U چقدر خانه کثیف است
draggle tail U دارای دامن کثیف والوده
litterbug U آدم کثیف وآشغال پاش
sludge U جای کثیف ولجن الود
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool). U خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
slobs U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
slob U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
befoul U کثیف کردن الوده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com